ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
در پی چاپ پیامی در ستون پیامهای مردمی روزنامه ایران بهنام مددجو پیمان مندنیپور، (ماندنیپور) در تاریخ 18 شهریور 1399،
وی در پاسخی به روزنامه ایران این پیام را تکذیب کرده است. وی اعلام کرده است که مصاحبه با روزنامه ایران انجام نداده است و آن پیام تکذیب میشود.
توضیح «ایران»: پیامهای مردمی در روزنامه ایران از طریق پیامک یا تماس تلفنی دریافت و منتشر میشود و هیچ پیام تلفنی بهصورت شفاهی و نیز از طرق مصاحبه انجام نگرفته و نخواهد گرفت.
در خصوص پیام مذکور نیز فردی با تماس تلفنی (که صدای وی نیز در روزنامه موجود است) خود را بهنام شخص مذکور معرفی و نکاتی را بیان میدارد. بدینوسیله ضمن اعلام اینکه شماره تلفن و صدای فرد مذکور و ادعایی در روزنامه موجود است، تکذیب آقای مندنیپور را نیز منتشر میکند.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
در پی چاپ پیامی در ستون پیامهای مردمی روزنامه ایران بهنام مددجو پیمان مندنیپور، (ماندنیپور) در تاریخ 18 شهریور 1399،
وی در پاسخی به روزنامه ایران این پیام را تکذیب کرده است. وی اعلام کرده است که مصاحبه با روزنامه ایران انجام نداده است و آن پیام تکذیب میشود.
توضیح «ایران»: پیامهای مردمی در روزنامه ایران از طریق پیامک یا تماس تلفنی دریافت و منتشر میشود و هیچ پیام تلفنی بهصورت شفاهی و نیز از طرق مصاحبه انجام نگرفته و نخواهد گرفت.
در خصوص پیام مذکور نیز فردی با تماس تلفنی (که صدای وی نیز در روزنامه موجود است) خود را بهنام شخص مذکور معرفی و نکاتی را بیان میدارد. بدینوسیله ضمن اعلام اینکه شماره تلفن و صدای فرد مذکور و ادعایی در روزنامه موجود است، تکذیب آقای مندنیپور را نیز منتشر میکند.
اکبر عالمی دیروز در هفتاد و پنج سالگی درگذشت
سینما بدون این صدا عالمی ندارد
ندا انتظامی، دبیر گروه فرهنگی / آغاز دهه هفتاد سالهای سخت و دشواری برای دوستداران سینما بود؛ کشور در مشکلات پس از جنگ به سر میبرد و ویدیو هم هنوز آزاد نشده بود. تنها ارتباط علاقهمندان با سینمای جهان دو شبکه تلویزیون بود، مجله «فیلم» که تازه ده ساله میشد و البته فیلمهایی که مخفیانه بین فیلمبینها دست به دست میشد.
پنجشنبه هر هفته شبکه اول سیما میزبان مجری باسواد و باوقاری بود که با سینمای جهان انس داشت و اطلاعات دقیقش را با صدای خوش بیان میکرد. گویی دایرة المعارف زنده سینما بود. حتی کت و شلواری که میپوشید با تمام مجریهای آن دوره متفاوت بود. اکبر عالمی با اجرا و ساخت برنامه «هنر هفتم» ناجی عاشقان سینما در روزهای سخت بود. استاد دانشگاهی که بسیاری را عاشق سینما کرد. خودش درباره ساخت این برنامه گفته بود: «سال 70 یا 71 مهدی فریدزاده، مدیر وقت شبکه اول سیما، مرا به ناهار دعوت کرد و گفت تو باید هم برنامه «هنر هفتم» را بنویسی، هم ترجمه کنی، و هم در برابر دوربین اجرا کنی. گفتم که این چه برنامهای هست؟ گفت فیلمهایی که 30 سال از تاریخ ساخت آن میگذرد و ما پول نداریم آن را بخریم. از آرشیو بیرون میآوریم و آن را پخش میکنیم.» برخلاف امروز که تلویزیون با پشتکاری حیرتانگیز، سرمایههای هنگفت مالی و اجتماعی را هدر میدهد، آن سال کمبود منابع مالی باعث نشد که «هنر هفتم» برنامه بیمایهای شود ...
چرا که تفکر اکبر عالمی، که فارغالتحصیل رشته سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک و دارای مدرک دکترای سینما از انگلستان بود، برنامه را نجات داد. برنامهای که بعد از گذشت 28 سال هنوز در یادها مانده و برای نسلی خاطرهانگیز است که بسیاریشان از اهالی امروز سینما هستند.
دیشب اردشیر عالمی، فرزند اکبر عالمی، خبر تلخ درگذشت این استاد دانشگاه را در شبکههای اجتماعی این گونه اعلام کرد: «پدر رفت؛ فقط پدر من نبود، پدر چند نسل ایران بود؛ تأثیر وجودش تا سالها باقی خواهد ماند.»
کرونا باز هم قربانی گرفت و این بار به دنبال عاشق سینمای 75 سالهای رفت که در حال ساخت مستندی بود. اکبر عالمی به همراه سه همکارش برای ساخت مستندی درباره کرونا به بیمارستان رفته بود و اگرچه تمام موارد بهداشتی را رعایت کرده بودند اما هر چهار نفر به این بیماری مبتلا شدند. او که ساخت 30 فیلم مستند را در پرونده کاریاش داشت، از روزهای نخست مهر در بیمارستان بستری و حتی خبرهایی از روند بهبودش نیز منتشر شد اما سرانجام بامداد سهشنبه 22 مهر درگذشت.
پنجشنبه هر هفته شبکه اول سیما میزبان مجری باسواد و باوقاری بود که با سینمای جهان انس داشت و اطلاعات دقیقش را با صدای خوش بیان میکرد. گویی دایرة المعارف زنده سینما بود. حتی کت و شلواری که میپوشید با تمام مجریهای آن دوره متفاوت بود. اکبر عالمی با اجرا و ساخت برنامه «هنر هفتم» ناجی عاشقان سینما در روزهای سخت بود. استاد دانشگاهی که بسیاری را عاشق سینما کرد. خودش درباره ساخت این برنامه گفته بود: «سال 70 یا 71 مهدی فریدزاده، مدیر وقت شبکه اول سیما، مرا به ناهار دعوت کرد و گفت تو باید هم برنامه «هنر هفتم» را بنویسی، هم ترجمه کنی، و هم در برابر دوربین اجرا کنی. گفتم که این چه برنامهای هست؟ گفت فیلمهایی که 30 سال از تاریخ ساخت آن میگذرد و ما پول نداریم آن را بخریم. از آرشیو بیرون میآوریم و آن را پخش میکنیم.» برخلاف امروز که تلویزیون با پشتکاری حیرتانگیز، سرمایههای هنگفت مالی و اجتماعی را هدر میدهد، آن سال کمبود منابع مالی باعث نشد که «هنر هفتم» برنامه بیمایهای شود ...
چرا که تفکر اکبر عالمی، که فارغالتحصیل رشته سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک و دارای مدرک دکترای سینما از انگلستان بود، برنامه را نجات داد. برنامهای که بعد از گذشت 28 سال هنوز در یادها مانده و برای نسلی خاطرهانگیز است که بسیاریشان از اهالی امروز سینما هستند.
دیشب اردشیر عالمی، فرزند اکبر عالمی، خبر تلخ درگذشت این استاد دانشگاه را در شبکههای اجتماعی این گونه اعلام کرد: «پدر رفت؛ فقط پدر من نبود، پدر چند نسل ایران بود؛ تأثیر وجودش تا سالها باقی خواهد ماند.»
کرونا باز هم قربانی گرفت و این بار به دنبال عاشق سینمای 75 سالهای رفت که در حال ساخت مستندی بود. اکبر عالمی به همراه سه همکارش برای ساخت مستندی درباره کرونا به بیمارستان رفته بود و اگرچه تمام موارد بهداشتی را رعایت کرده بودند اما هر چهار نفر به این بیماری مبتلا شدند. او که ساخت 30 فیلم مستند را در پرونده کاریاش داشت، از روزهای نخست مهر در بیمارستان بستری و حتی خبرهایی از روند بهبودش نیز منتشر شد اما سرانجام بامداد سهشنبه 22 مهر درگذشت.
رشد صادراتی چگونه محقق میشود
سید مصطفی موسوی
نایب رئیس کمیسیون توسعه صادرات غیرنفتی اتاق بازرگانی ایران
افزایش و ثبات صادرات در شش ماهه دوم سالجاری منوط به تصمیم و اتفاقهایی است که دولت میتواند در روزهای آتی اتخاذ کند. در حال حاضر و با تحریم 18 بانک ایرانی، شرایط برای صادرات و واردات بسیار سخت شده است از اینرو سیاستگذاران بایستی رویهای را در پیش بگیرند که فعالان اقتصادی با شرایط بهتری نسبت به عملیات تجاری اقدام کنند. طی چند ماه اخیر بارها از صادرکنندگان کشور نسبت به عدم برگشت ارز حاصل از صادرات انتقاد شده و حتی دلیل گرانی قیمت دلار صادرکنندگان عنوان شدند؛ این در حالی است که صادرکنندگان با وجود تحریمهای ظالمانه و مشکلات مختلف به دنبال برگشت ارز صادراتی خود هستند و در هیچ دورهای از برگشت ارز حاصل از صادرات امتناع نکردند.
در این میان افرادی که به قول معروف کارت بازرگانی یکبار مصرف گرفتهاند نیز ارز صادراتی خود را به کشور بر میگردانند چرا که این مسیر بایستی طی شود ولی این افراد بعضاً برای فرار مالیاتی به دنبال کارت بازرگانی یکبار مصرف هستند. تجارت کشور صدمه زیادی دیده است که بخشی از آن نتیجه تحریمهای ظالمانه است اما مشکلات داخلی هم سبب شده تا فعالان اقتصادی نتوانند در شرایط مناسبی فعالیت کنند. در 17 ماه گذشته وزارت صنعت، معدن و تجارت 70 بخشنامه در حوزه صادرات و واردات ابلاغ کرده است. بخشی از بخشنامه مبنی بر ممنوعیت صادرات و واردات برخی از کالاها است. وقتی یک وزارتخانه چنین رویهای را دنبال میکند تجار و فعالان اقتصادی نمیتوانند برنامهریزی بلند مدتی داشته باشند و این امر در تجارت بخصوص در تجارت برون مرزی اهمیت فراوانی دارد. وقتی فعال اقتصادی (صادرکننده و واردکننده) با شریک خارجی خود قرارداد 6 ماهه یا یکساله منعقد میکند امیدوار است که هیچ تغییری حاصل نشود ولی زمانی که بخشنامههای متعدد و یکباره ابلاغ میشود نمیتوان حتی نگاه 6 ماهه به همکاریهای مشترک داشت. از طرفی شریک خارجی به دلیل بیتعهدی تاجر ایرانی دیگر تمایل به ادامه همکاری ندارد. فعالان اقتصادی زمانی میتوانند در عرصه بینالملل فعال باشند و روند تجاری خود را ادامه دهند که همکاریهایشان با شرکای خارجی بلند مدت باشد و تحت تأثیر بخشنامهها و ممنوعیتهای ناگهانی نباشد. وقتی واردات کالایی به کشور ممنوع میشود این امر به سرعت بر همکاریهای مشترک اثر میگذارد و حتی برخی از کشورها تمایل به همکاری نشان نمیدهند.
برخیها عنوان میکنند که افزایش نرخ ارز به نفع صادرکنندگان است و رشد قیمت دلار را به عنوان یک مزیت صادراتی تلقی میکنند اما این امر در مقطع کوتاه اثر مثبت دارد و در بلندمدت به ضرر صادرکننده است چرا که فعال اقتصادی برای تأمین مواد اولیه مجبور است بهای بیشتری بدهد و زمانی که قیمت بالا میرود صادرکننده برای صادرات متحمل هزینههای بیشتر میشود و حتی این احتمال وجود دارد که واحدهای تولیدی به سمت کاهش تولید حرکت کنند این مهم مجدد به صادرکننده خسارت وارد میکند. بنابراین چنین امری باعث کندی صادرات خواهد شد، بدین جهت افزایش قیمت ارز به نفع صادرکنندگان نیست. هر چقدر میزان ارز در کشور ثابت باشد صادرکنندگان با شرایط بهتری میتوانند به مقوله صادرات بپردازند. برای آنکه حداقل در نیمه دوم شاهد افزایش صادرات باشیم چند راهکار به سیاستگذاران توصیه میشود که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. اولین پیشنهاد این است که در حوزه تجارت شفافسازی صورت گیرد تا برخیها بواسطه رانتهایی که دارند نتوانند به نفع خود بهرهبرداری کنند. دومین راهکار این است که سیاستگذاران از هرگونه تصمیمگیری در فعالیتهای تجاری که مربوط به صادرات و واردات میشود پرهیز کنند و اجازه ندهند بخشنامههای متعدد صادر شود. موضوع دیگری که ضروری است به آن پرداخته شود، صادرات در مقابل واردات و بالعکس آزاد و محدودیتها در این حوزه برداشته شود، یعنی زمانی که صادرکننده نمیتواند ارز حاصل از صادرات را برگرداند، آن ارز در خارج از کشور در اختیار واردکننده کالا قرار دهد تا نسبت به تأمین مایحتاج کالاهای اساسی و حتی ماشینآلات اقدام شود. این امر میتواند در مورد صادرکنندگان نیز دنبال شود؛ صادرکنندگان بتوانند واردات را از منشأ ارز حاصل از صادرات انجام دهند.
سومین نکته که میتواند افزایش را به بخش صادرات کشور برگرداند، جلوگیری از ایجاد محدودیتها با هدف سیاست تنظیم بازار است. این امر در حوزه کشاورزی بسیار صدق میکند. در مواردی که میتوان محصولات کشاورزی را با قیمت مناسب صادر کرد، سیاستگذاران با هدف کنترل قیمت کالاها در بازار ممنوعیت صادرات ایجاد میکنند. این امر بشدت بر فعالیت تجار اثر میگذارد. اجتناب از این مقوله میتواند اثر بخش باشد. چهارمین موضوع این است که در حوزه صادرات و واردات به سمت شفافسازی حرکت کنیم و شرایط را سیاستگذاران به نحوی مدیریت کنند که ضمن ثبات در قوانین، برخی از ارگانها و مجموعهها اختیار عمل نداشته باشند، این امر باعث میشود گروهی به سودهای کلان برسند.
در هر صورت باید گفت که افزایش صادرات مقولهای دور از ذهن و دسترس نیست، با اجرای مواردی که عنوان شد میتوان در این مسیر گام برداشت، لذا از دولت میخواهیم که صدای فعالان بخش خصوصی و تجار را بشنود و به آنها به عنوان سربازان کشور نگاه کند.
نایب رئیس کمیسیون توسعه صادرات غیرنفتی اتاق بازرگانی ایران
افزایش و ثبات صادرات در شش ماهه دوم سالجاری منوط به تصمیم و اتفاقهایی است که دولت میتواند در روزهای آتی اتخاذ کند. در حال حاضر و با تحریم 18 بانک ایرانی، شرایط برای صادرات و واردات بسیار سخت شده است از اینرو سیاستگذاران بایستی رویهای را در پیش بگیرند که فعالان اقتصادی با شرایط بهتری نسبت به عملیات تجاری اقدام کنند. طی چند ماه اخیر بارها از صادرکنندگان کشور نسبت به عدم برگشت ارز حاصل از صادرات انتقاد شده و حتی دلیل گرانی قیمت دلار صادرکنندگان عنوان شدند؛ این در حالی است که صادرکنندگان با وجود تحریمهای ظالمانه و مشکلات مختلف به دنبال برگشت ارز صادراتی خود هستند و در هیچ دورهای از برگشت ارز حاصل از صادرات امتناع نکردند.
در این میان افرادی که به قول معروف کارت بازرگانی یکبار مصرف گرفتهاند نیز ارز صادراتی خود را به کشور بر میگردانند چرا که این مسیر بایستی طی شود ولی این افراد بعضاً برای فرار مالیاتی به دنبال کارت بازرگانی یکبار مصرف هستند. تجارت کشور صدمه زیادی دیده است که بخشی از آن نتیجه تحریمهای ظالمانه است اما مشکلات داخلی هم سبب شده تا فعالان اقتصادی نتوانند در شرایط مناسبی فعالیت کنند. در 17 ماه گذشته وزارت صنعت، معدن و تجارت 70 بخشنامه در حوزه صادرات و واردات ابلاغ کرده است. بخشی از بخشنامه مبنی بر ممنوعیت صادرات و واردات برخی از کالاها است. وقتی یک وزارتخانه چنین رویهای را دنبال میکند تجار و فعالان اقتصادی نمیتوانند برنامهریزی بلند مدتی داشته باشند و این امر در تجارت بخصوص در تجارت برون مرزی اهمیت فراوانی دارد. وقتی فعال اقتصادی (صادرکننده و واردکننده) با شریک خارجی خود قرارداد 6 ماهه یا یکساله منعقد میکند امیدوار است که هیچ تغییری حاصل نشود ولی زمانی که بخشنامههای متعدد و یکباره ابلاغ میشود نمیتوان حتی نگاه 6 ماهه به همکاریهای مشترک داشت. از طرفی شریک خارجی به دلیل بیتعهدی تاجر ایرانی دیگر تمایل به ادامه همکاری ندارد. فعالان اقتصادی زمانی میتوانند در عرصه بینالملل فعال باشند و روند تجاری خود را ادامه دهند که همکاریهایشان با شرکای خارجی بلند مدت باشد و تحت تأثیر بخشنامهها و ممنوعیتهای ناگهانی نباشد. وقتی واردات کالایی به کشور ممنوع میشود این امر به سرعت بر همکاریهای مشترک اثر میگذارد و حتی برخی از کشورها تمایل به همکاری نشان نمیدهند.
برخیها عنوان میکنند که افزایش نرخ ارز به نفع صادرکنندگان است و رشد قیمت دلار را به عنوان یک مزیت صادراتی تلقی میکنند اما این امر در مقطع کوتاه اثر مثبت دارد و در بلندمدت به ضرر صادرکننده است چرا که فعال اقتصادی برای تأمین مواد اولیه مجبور است بهای بیشتری بدهد و زمانی که قیمت بالا میرود صادرکننده برای صادرات متحمل هزینههای بیشتر میشود و حتی این احتمال وجود دارد که واحدهای تولیدی به سمت کاهش تولید حرکت کنند این مهم مجدد به صادرکننده خسارت وارد میکند. بنابراین چنین امری باعث کندی صادرات خواهد شد، بدین جهت افزایش قیمت ارز به نفع صادرکنندگان نیست. هر چقدر میزان ارز در کشور ثابت باشد صادرکنندگان با شرایط بهتری میتوانند به مقوله صادرات بپردازند. برای آنکه حداقل در نیمه دوم شاهد افزایش صادرات باشیم چند راهکار به سیاستگذاران توصیه میشود که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. اولین پیشنهاد این است که در حوزه تجارت شفافسازی صورت گیرد تا برخیها بواسطه رانتهایی که دارند نتوانند به نفع خود بهرهبرداری کنند. دومین راهکار این است که سیاستگذاران از هرگونه تصمیمگیری در فعالیتهای تجاری که مربوط به صادرات و واردات میشود پرهیز کنند و اجازه ندهند بخشنامههای متعدد صادر شود. موضوع دیگری که ضروری است به آن پرداخته شود، صادرات در مقابل واردات و بالعکس آزاد و محدودیتها در این حوزه برداشته شود، یعنی زمانی که صادرکننده نمیتواند ارز حاصل از صادرات را برگرداند، آن ارز در خارج از کشور در اختیار واردکننده کالا قرار دهد تا نسبت به تأمین مایحتاج کالاهای اساسی و حتی ماشینآلات اقدام شود. این امر میتواند در مورد صادرکنندگان نیز دنبال شود؛ صادرکنندگان بتوانند واردات را از منشأ ارز حاصل از صادرات انجام دهند.
سومین نکته که میتواند افزایش را به بخش صادرات کشور برگرداند، جلوگیری از ایجاد محدودیتها با هدف سیاست تنظیم بازار است. این امر در حوزه کشاورزی بسیار صدق میکند. در مواردی که میتوان محصولات کشاورزی را با قیمت مناسب صادر کرد، سیاستگذاران با هدف کنترل قیمت کالاها در بازار ممنوعیت صادرات ایجاد میکنند. این امر بشدت بر فعالیت تجار اثر میگذارد. اجتناب از این مقوله میتواند اثر بخش باشد. چهارمین موضوع این است که در حوزه صادرات و واردات به سمت شفافسازی حرکت کنیم و شرایط را سیاستگذاران به نحوی مدیریت کنند که ضمن ثبات در قوانین، برخی از ارگانها و مجموعهها اختیار عمل نداشته باشند، این امر باعث میشود گروهی به سودهای کلان برسند.
در هر صورت باید گفت که افزایش صادرات مقولهای دور از ذهن و دسترس نیست، با اجرای مواردی که عنوان شد میتوان در این مسیر گام برداشت، لذا از دولت میخواهیم که صدای فعالان بخش خصوصی و تجار را بشنود و به آنها به عنوان سربازان کشور نگاه کند.
کاهش جریمه با توزیع رایگان ماسک
حسین میرزائی
مردمشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
از همان ماههای آغازین فراگیری کروناویروس در جهان، عدهای از افراد در کشورهای اروپایی، نسبت به اجباری شدن زدن ماسک در فضاهای عمومی اعتراض داشتند؛ به نحوی که در تابستان امسال معترضان در اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، آلمان، فرانسه و انگلیس توانستند تجمعات هزاران نفره را در شهرهای خود ترتیب دهند.
دلایل این جماعت برای مخالفت با اجباری شدن زدن ماسک در فضاهای عمومی عمدتاً ریشه در جریانهای آزادیخواهانه دارد. آنها معتقدند هدف نهایی دولتها واکسیناسیونهای اجباری و محدود کردن آزادیهای فردی و اجتماعی است. ایرادهای عمده آنان این است که زدن ماسک، اکسیژنرسانی به بدن را بهشکل خطرناکی مختل میکند و باعث میشود فرد گاز کربنیک بازدمِ خود را تنفس کند. همچنین ماسک خود میتواند معدن قارچ و کپک و باکتری شود و به دلیل ریزتر بودن کروناویروس از منافذ ماسک، زدن آن از انتقال بیماری جلوگیری نمیکند. اما مسئولان بهداشت جهانی همچنان معتقد هستند که فعلاً دوری از تجمعات و پوشیدن ماسک تنها راه مقابله با انتشار این بیماری است و به همین دلیل، دولتها سیاست بهداشتی خود را بر همین دو اصل شکل دادهاند.
در ایران، هشدارهای اولیه مبنی بر وخامت اوضاع در اسفندماه سال گذشته مردم را وادار کرد به قرنطینه تن دهند و روابط اجتماعی خود را تقریباً قطع کنند. اما با شروع تعطیلات نوروزی، آرام آرام مردم سطح مراقبتی خود را کاهش دادند، مهمانیها از سر گرفته شد، مسافرتها آغاز شد و در یک کلمه مردم زندگی عادی را آهسته آهسته شروع کردند و به همین دلیل موج دوم کروناویروس با درگیر کردن تعداد بیشتری از افراد آغاز شد به نحوی که میزان مرگ و میرهای ناشی از این ویروس روز به روز در حال افزایش است.
ستاد ملی مقابله با کرونا، نهایتاً به این جمعبندی رسید که باید برای کسانی که از ماسک استفاده نمیکنند جریمهای تعیین شود، تصمیمی که با واکنشهای گوناگونی در فضای اجتماعی مواجه شده است. در این بین سؤالاتی جدی مطرح است که مسئولان باید در برابر آنها تأملاتی داشته باشند. جدا از اینکه جزئیات این تصمیم برای جریمه کردن افراد هنوز شفاف نیست، سؤال اساسی این است که در این شرایط نابسامان اقتصادی، تهیه ماسک برای بسیاری از خانوادههای کمتر برخوردار کار سادهای نیست. طبق نظر اکثر متخصصان، ماسک اگر بخواهد مؤثر باشد باید هر چهار ساعت یکبار تعویض شود. یعنی کارگر یا کارمندی که حیات اقتصادی او ایجاب میکند در روز ۱۲ ساعت را خارج از منزل سپری کند باید سه ماسک (از قرار هر کدام ۱۵۰۰ تومان) تهیه کند. آیا تهیه این مبلغ در روز برای تهیه ماسک برای همه اقشار ممکن است؟ آیا اجبار در زدن ماسک، افراد را به سوی استفاده چندباره از ماسکهای آلوده سوق نخواهد داد و در نتیجه، بیماری تشدید نخواهد شد؟ اگر مسئولان واقعاً مصمم هستند که زدن ماسک از ابتلای بیماری جلوگیری میکند باید بخشی از بودجه درمان بیماری را برای تهیه ماسک رایگان برای اقشار کمتر برخوردار اختصاص دهند.
مردمشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
از همان ماههای آغازین فراگیری کروناویروس در جهان، عدهای از افراد در کشورهای اروپایی، نسبت به اجباری شدن زدن ماسک در فضاهای عمومی اعتراض داشتند؛ به نحوی که در تابستان امسال معترضان در اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، آلمان، فرانسه و انگلیس توانستند تجمعات هزاران نفره را در شهرهای خود ترتیب دهند.
دلایل این جماعت برای مخالفت با اجباری شدن زدن ماسک در فضاهای عمومی عمدتاً ریشه در جریانهای آزادیخواهانه دارد. آنها معتقدند هدف نهایی دولتها واکسیناسیونهای اجباری و محدود کردن آزادیهای فردی و اجتماعی است. ایرادهای عمده آنان این است که زدن ماسک، اکسیژنرسانی به بدن را بهشکل خطرناکی مختل میکند و باعث میشود فرد گاز کربنیک بازدمِ خود را تنفس کند. همچنین ماسک خود میتواند معدن قارچ و کپک و باکتری شود و به دلیل ریزتر بودن کروناویروس از منافذ ماسک، زدن آن از انتقال بیماری جلوگیری نمیکند. اما مسئولان بهداشت جهانی همچنان معتقد هستند که فعلاً دوری از تجمعات و پوشیدن ماسک تنها راه مقابله با انتشار این بیماری است و به همین دلیل، دولتها سیاست بهداشتی خود را بر همین دو اصل شکل دادهاند.
در ایران، هشدارهای اولیه مبنی بر وخامت اوضاع در اسفندماه سال گذشته مردم را وادار کرد به قرنطینه تن دهند و روابط اجتماعی خود را تقریباً قطع کنند. اما با شروع تعطیلات نوروزی، آرام آرام مردم سطح مراقبتی خود را کاهش دادند، مهمانیها از سر گرفته شد، مسافرتها آغاز شد و در یک کلمه مردم زندگی عادی را آهسته آهسته شروع کردند و به همین دلیل موج دوم کروناویروس با درگیر کردن تعداد بیشتری از افراد آغاز شد به نحوی که میزان مرگ و میرهای ناشی از این ویروس روز به روز در حال افزایش است.
ستاد ملی مقابله با کرونا، نهایتاً به این جمعبندی رسید که باید برای کسانی که از ماسک استفاده نمیکنند جریمهای تعیین شود، تصمیمی که با واکنشهای گوناگونی در فضای اجتماعی مواجه شده است. در این بین سؤالاتی جدی مطرح است که مسئولان باید در برابر آنها تأملاتی داشته باشند. جدا از اینکه جزئیات این تصمیم برای جریمه کردن افراد هنوز شفاف نیست، سؤال اساسی این است که در این شرایط نابسامان اقتصادی، تهیه ماسک برای بسیاری از خانوادههای کمتر برخوردار کار سادهای نیست. طبق نظر اکثر متخصصان، ماسک اگر بخواهد مؤثر باشد باید هر چهار ساعت یکبار تعویض شود. یعنی کارگر یا کارمندی که حیات اقتصادی او ایجاب میکند در روز ۱۲ ساعت را خارج از منزل سپری کند باید سه ماسک (از قرار هر کدام ۱۵۰۰ تومان) تهیه کند. آیا تهیه این مبلغ در روز برای تهیه ماسک برای همه اقشار ممکن است؟ آیا اجبار در زدن ماسک، افراد را به سوی استفاده چندباره از ماسکهای آلوده سوق نخواهد داد و در نتیجه، بیماری تشدید نخواهد شد؟ اگر مسئولان واقعاً مصمم هستند که زدن ماسک از ابتلای بیماری جلوگیری میکند باید بخشی از بودجه درمان بیماری را برای تهیه ماسک رایگان برای اقشار کمتر برخوردار اختصاص دهند.
از امروز در زنجان راهاندازی میشود
«کلینیک سوگ» سنگ صبوری برای دل سوگوار
شیما جهانبخش
خبرنگار
مرگهایی در خانه و وطن اما در غربت؛ این سرنوشتی است که کرونا برای بسیاری زندگیها رقم میزند. بازماندگان قربانیان کرونا باید از عزیز از دست رفته خود فاصله بگیرند. فامیلهای دور و دوستان نباید در تشییع حضور داشته باشند، مجلس ترحیم نباید برگزار شود. این «نباید ها» برای این است که شاید زنجیره این مرگ زجر آور و دردناک در جایی بریده شود. تا تشییع کنندگان همسفر متوفی نشوند و پروتکلهای بهداشتی رعایت شود. اما در وانفسای این مرگهای غریبانه با دل سوگوار داغدیدگان چه کنیم؟ کسانی که در تنهایی باید عزادار عزیزشان باشند. کسی که حتی در بستر بیماری و مرگ هم باید از او حذر میکردند! آنها در گورستان هایی که بوی الکل و مرگ و غربت در هم آمیخته است، از دور نظاره گر دفن عزیزی هستند که حسرت یک در آغوش کشیدن و فشردن دستش هم در دلشان مانده است. کیسههای آهک روی جنازه آرمیده در گور ریخته میشود و آنها در سکوت میگریند!
به باور روانشناسان در شرایط کنونی که بسیاری از خانوادهها نمیتوانند مرحله گذر از سوگ عزیزان را به طور کامل طی کنند، ادامه این روند میتواند در آینده جامعه را با مشکلات زیادی رو به رو کند.
همین موضوع سبب شده تا در دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان برای کاهش بار روانی خانوادههایی که عزیزانشان را در این روزهای کرونایی از دست میدهند، کلینیکی تحت عنوان «کلینیک سوگ» برای کمک به خانوادههای عزادار راهاندازی کنند تا در آن با کمک روانشناسان به این خانوادهها آموزش دهند چگونه بحران سوگ را بگذرانند و بر مشکلاتی که ممکن است حتی در آینده نیز گریبانگیر آنان شود، فائق آیند. این کلینیک امروز به مناسبت هفته بهداشت روان راهاندازی خواهد شد.«احسان فکور» رئیس اداره درمان و سلامت روان معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی زنجان از راهاندازی کلینیک سوگواری همزمان با هفته بهداشت سلامت روان خبر داد و به «ایران» گفت: در این کلینیک به خانوادههای عزادار که عزیز خود را در اثر کرونا از دست دادهاند، خدمات روانپزشکی رایگان ارائه میشود. در حال حاضر در شرایط فعلی که شیوع بیماری کرونا باعث شده نحوه ارتباطها تغییر کند و بسیاری از مراسمها بخصوص عزاداری برگزار نشود، بسیاری از خانوادهها با مشکلات عاطفی رو به رو شدهاند.
وی با اشاره به اینکه محدودیتهای موجود در خاکسپاریها و برگزاری مراسم موجب شده خانوادهها دچار ناراحتیهای روحی و روانی شوند، ادامه داد: در گذشته خانوادههایی که عزیزان خود را از دست میدادند به راحتی مراسم عزاداری برگزار میکردند اما در این شرایط آنها نمیتوانند مانند گذشته به سوگواری بپردازند. در واقع خانوادههای داغدار نمیتوانند مراحل سوگ را به طور کامل بگذرانند و همین موضوع در آینده تبعات بسیار زیادی مانند افسردگی و مشکلات روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. به همین منظور با توجه به اهمیت موضوع با راهاندازی کلینیک سوگواری تلاش کردهایم با کمک روانشناسان و روانپزشکان به خانوادههای داغدار کمک کنیم تا بحران سوگ را بگذرانند.فکور با تأکید بر اینکه در شرایط کرونایی باید اختلالات روانشناختی ناشی از کرونا را کنترل و مدیریت کنیم، افزود: از ابتدای شیوع بیماری کرونا در استان، روانشناسان در بیمارستانها حاضر شده و به بیماران، همراهان بیمار و کادر درمان خدمات مشاوره و روانشناسی ارائه کردهاند. کلینیک توسط واحد سلامت روان معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی زنجان با حمایتهای معاون درمان ایجاد شده و قرار است در کنار آموزشهایی که به خانوادههای داغدار ارائه میشود، کارهای پژوهشی در این زمینه انجام شود و نتایج حاصل از این پژوهشها در اختیار عموم جامعه و پژوهشگران کشور قرار بگیرد.
وی با اشاره به اینکه این کلینیک در بخشهای مختلف به ارائه خدمات میپردازد، گفت: ما معتقدیم به لحاظ روانشناختی باید مداخلاتی در شرایط فعلی برای خانوادههای عزادار انجام شود و به آنها آموزش دهیم چگونه مراحل سوگ را به طور کامل بگذرانند. از دید ما سوگ یک بحران است و مراحل آن باید به طور کامل طی شود. در شرایط فعلی خانوادههای داغدار بعد از خاکسپاری عزیزشان دیگر مانند گذشته نمیتوانند با دیگران ارتباط داشته باشند و مجبور هستند به تنهایی در خانه با غم خود کنار بیایند و کشیدن این بار روانی ناشی از سوگ متأسفانه بسیار سخت است، به همین خاطر ما تلاش داریم در این کلینیک روشهای صحیح روبهرو شدن با غم را به آنان آموزش دهیم.
وی با تأکید بر اینکه به تمام گروههای سنی در این کلینیک مشاوره ارائه خواهد شد، افزود: مشاوران ما به تمام گروههای سنی مشاوره ارائه خواهند داد. در واقع دید ما این است که هر فردی که عزیزی را از دست میدهد نیاز به مشاوره دارد.
رئیس اداره درمان و سلامت روان معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی زنجان در خصوص علت نامگذاری این کلینیک، اظهار داشت: این کلینیک مخصوص افراد سوگوار راهاندازی شده است. شاید کلمه سوگ برای یک فرد معمولی بار منفی داشته باشد اما برای یک فرد داغدیده این نام باعث یک همدلی و همدردی میشود. روانشناسان معتقدند وقتی که ناراحتی به سراغ ما میآید نباید از آن فرار کنیم چون اجتناب از ناراحتی عواقب سختی را بهدنبال دارد و اگر کسی بخواهد این موضوع را نادیده بگیرد دچار مشکلات فراوانی میشود. گریه و ناراحتی به طی کردن مراحل سوگ و بحران کمک میکند.
رئیس اداره درمان و سلامت روان معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی زنجان افزود: در این کلینیک به خانوادههای عزادار که عزیز خود را در اثر کرونا از دست دادهاند، خدمات روانپزشکی رایگان ارائه میشود. در شرایط فعلی که شیوع بیماری کرونا باعث شده نحوه ارتباطها تغییر کند و بسیاری از مراسمها بخصوص عزاداری برگزار نشود خانوادهها با مشکلات عاطفی روبهرو شدهاند.
نیم نگاه
رئیس اداره درمان و سلامت روان معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی زنجان: در این کلینیک به خانواده های عزادار که عزیز خود را در اثر کرونا از دست داده اند، خدمات روانپزشکی رایگان ارائه می شود. در شرایط فعلی که شیوع بیماری کرونا باعث شده نحوه ارتباط ها تغییر کند و بسیاری از مراسم ها به خصوص عزاداری برگزار نشود، خانواده ها با مشکلات عاطفی رو به رو شده اند
لزوم تمرکز وزارت میراث فرهنگی بر ثبت جهانی آثار مرتبط با خلیج فارس
فهرست بلند بالای خلیج فارس برای ثبت در یونسکو
زهرا کشوری
خبرنگار
بوشهریها پرونده ثبت جهانی منظر هخامنشی خلیج فارس را روی میز اجرا بردند تا با تهیه پرونده آن، مجموعه کاخهای سه گانه هخامنشی، سه معدن سنگ و بیش از ۳۰ محوطه باستانی منتسب به دوره هخامنشی در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار بگیرد. سازمان میراث فرهنگی پیش از آن که بوشهریها دست به کار شوند، دانش ساخت و دریانوردی با لنج سنتی خلیج فارس را در ششمین اجلاس میراث ناملموس سازمان «یونسکو» در جزیره «بالی» اندونزی ثبت کرد. این پرونده هشتمین اثر ناملموس ایرانی بود که در یونسکو به ثبت جهانی رسید ، پروندهای که به دنیا ثابت میکند ایرانیها از خوزستان تا بوشهر و از بوشهر تا هرمزگان دستکم از دوره عیلامیان (سه هزار سال پیش) در خلیجفارس دریانوردی میکردند و لنج میساختند. این تنها پروندهای نیست که نام خلیج فارس را در حافظه جهانی یونسکو ثبت کرد ، ثبت نقشههای تاریخی ایران در عصر قاجار در فهرست میراث مکتوب حافظه جهانی یونسکو نیز یک بار دیگر خلیج فارس را بهنام ایران در یونسکو ثبت کرد. اما آیا تمام تاریخ پیش از سه هزارساله ایرانیها در خلیج فارس در حافظه جهانی یونسکو ثبت شده است؟ تاریخی که برخی کشورهای حوزه خلیج فارس بهدنبال تحریف آن هستند و سعی در عادیسازی نامی جعلی برای خلیج فارس دارند. پاسخ «فرهاد نظری» مدیرکل سابق دفتر ثبت آثار تاریخی ایران به این پرسش منفی است. او در گفتوگو با «ایران» ثبت مهارت لنجسازی و دریانوردی و نقشههای قاجاری را که تمرکز عمده آنها روی خلیج فارس است دو کار مهم سازمان میراث فرهنگی سابق میداند. او در زمانی که در سازمان میراث فرهنگی حضور داشت بهدنبال ثبت جهانی منظر طبیعتی جزیره قشم با جنگلهای ماگرو(حرا) یا غار نمکدان بهعنوان طولانیترین غار نمکی جهان بود. او بزرگترین جزیره خلیج فارس را دارای پتانسیل بارز گونههای گیاهی و جانوری برای ثبت در این سازمان جهانی میداند. جنگلهای حرای قشم یک دهه پیش شانس خود را برای ثبت جهانی در یونسکو آزمود اما عدم همکاری و هماهنگی مدیران وقت منطقه آزاد و سازمان جنگلها اجازه نداد پهنه های مهم جنگل حرا در جهان در فهرست یونسکو ثبت شود. همچنین به اعتقاد نظری غار نمکدان شانس بسیار بالایی برای ثبت در این فهرست دارد.
تاریخ باستان خلیج فارس در ارجان بهبهان
او بحث را از هرمزگان به خوزستان میبرد و میگوید: «محوطه تل «چگا سفلی» در نزدیکی ارجان بهبهان نیز قابلیت بسیار زیادی برای ثبت در فهرست جهانی یونسکو دارد. چغا (چگا) سفلی یکی از وسیعترین محوطههای پیشاتاریخ خوزستان است که به اعتقاد باستانشناسان دریچهای امیدوار کننده به روی پژوهشهای جدی و دامنه دار در منطقه خلیج فارس را باز کرده است. گورستانی که از سنتهای فرهنگی و مذهبی ریشهدار و با اصالت در جوار خلیج فارس حکایت دارد.»
بندر ساسانی «سیراف» در عسلویه بوشهر نیز یکی دیگر از پیشنهادهای فرهاد نظری برای ثبت ورق دیگری از تاریخ باستانی خلیج فارس در یونسکو است. این کارشناس اعتقاد دارد با توجه به جعل تاریخ و تلاش برای عادیسازی یک نام جعلی بر خلیج فارس، ثبت پروندههای مرتبط با خلیج فارس باید در اولویت قرار گیرد. سیراف در طول دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی، بزرگترین بندر ایران به حساب میآمد که آوازه آن تا شرق آسیا، چین و آفریقا رسیده بود و بازرگانان سیرافی با کشتیهای خود سراسر خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند، دریای سرخ و دریای چین را درمینوردیدند. از سیراف به گنجینه خلیج فارس یاد میکنند. بخش تاریخی بندر سیراف در کاوش های دیوید وایت هاوس انگلیسی کشف شد.
«محمد حسین ارسطو زاده» مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر در گفتوگو با ایرنا مهمترین گام برای ثبت جهانی سیراف را ساماندهی محوطههای اطراف آن میداند.
او میگوید: «شرط ثبت یک اثر در فهرست آثار جهانی حفاظت و ساماندهی خوب آن است و تا زمانی که حفاظت و ساماندهی لازم صورت نگیرد و مدیریت اعمال شده در این منطقه بخوبی مشهود نباشد امکان ثبت جهانی این اثر وجود ندارد.» او میگوید: «همه ارکان تصمیم گیرنده نیز باید ضمانتهای لازم را بدهند که به عرصه و حریم آن اثر احترام بگذارند.» به گفته او پرونده ثبت جهانی سیراف در دست تهیه است.
راه کوتاه بندر کنگ برای ثبت در یونسکو
«فرهاد نظری» یکی از مهمترین پتانسیلهای تاریخی و فرهنگی خلیج فارس را برای ثبت جهانی منظر فرهنگی روستای تاریخی «کنگ» هرمزگان اعلام میکند. به گفته او این روستا یکی از مهمترین مراکز لنجسازی در ساحل خلیج فارس است. او میگوید: «علاوه بر میراث ناملموس لنجسازی و دریانوردی، بندر کنگ بافت تاریخی، بکر و ارزشمندی دارد. کلیت بافت بندر هم بهدلیل حفاظت و مرمت سالم مانده است. بافت تاریخی آن متروکه نیست و مردم در آن زندگی میکنند. نمونه کامل یک روستای فرهنگی زنده است که ارتباط مستقیمی با دریا و خلیج فارس دارد. این مسأله را حتی میتوان در فامیلیهای بندرکنگیها دید. فامیلی بسیاری از آنها پوردریایی، دریایی، دریانورد، بحری و... است.» نظری اعتقاد دارد که روستای تاریخی کنگ از مهمترین و برجستهترین نقاطی است که میتواند در فهرست یونسکو قرار بگیرد و یکبار دیگر تعلق خلیج فارس به ایرانیها را به دنیا گوشزد کند. کنگ را بندر بادگیرهای برافراشته مینامند. او معماری بندر کنگ و بادگیرهایش را یکی از شاخصها و پتانسیلهای جهانی میداند و میگوید: «مهندسی آب و برکههای آن یک سیستم پیچیده دارد.»
«عباس نوروزی» معاون میراث فرهنگی هرمزگان هم در گفتوگو با «ایران» بافت فشرده و سازگار با اقلیم منطقه را یکی از شاخصهای بندر کنگ میداند و میگوید: «معماری خانههای این روستا، ساکنان آن را در مقابل سرما و گرما حفظ میکند.» او 320 بادگیر کنگ را به لحاظ معماری متفاوت با بادگیرهای کرمان و یزد میداند و میگوید: «در بادگیرهای یزد و کرمان حتماً باید یک حوضچه وجود داشته باشد تا با گذر باد از بادگیر به سمت حوضچه، هوا خنک شود اما بادگیرهای کنگ بهدلیل رطوبت بالای منطقه مثل یک کولر آبی عمل میکنند.» او معماری سه گانه چلیپایی، گرد و طولی آبگیرهای بندر کنگ را یکی دیگر از شاخصههای فرهنگی این بندر میداند و احیای بافت تاریخی بندر توسط ساکنانش را یکی از دلایل ماندگاری هویت تاریخی معماری بندر کنگ بر کرانه خلیج فارس اعلام میکند.
تاریخ 2500 ساله خلیج فارس
بوشهریها بهدنبال ثبت جهانی تاریخ هخامنشی خلیج فارس هستند. از دوره هخامنشی در 2500 سال پیش سه کاخ معروف بردک سیاه، چرخاب و سنگ سیاه به یادگار مانده که تخمین پژوهشگران تاریخ آنها را بیشتر از تخت جمشید در مرودشت فارس برمیشمرد. باستان شناسی زیر آب ایران هم حرفهای زیادی برای گفتن در حوزه خلیج فارس دارد. بنابراین لیست پروندههای ثبت جهانی که میتواند بارها و بارها نام خلیج فارس را در حافظه یونسکو ثبت کند لیست بلندبالایی است! در میان هجمه برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، مسئولیت وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای به سرانجام رساندن این لیست و تعریف پروندههای زنجیرهای برای کوتاه کردن زمان ثبت جهانی این آثار را بیشتر از پیش میکند.
نیم نگاه
علاوه بر میراث ناملموس لنج سازی و دریانوردی ، بندر کنگ بافت تاریخی ، بکر و ارزشمندی دارد. کلیت بافت بندر هم به دلیل حفاظت و مرمت سالم مانده است. بافت تاریخی آن متروکه نیست و مردم در آن زندگی می کنند. نمونه کامل یک روستای فرهنگی زنده است که ارتباط مستقیمی با دریا و خلیج فارس دارد
خبرنگار
بوشهریها پرونده ثبت جهانی منظر هخامنشی خلیج فارس را روی میز اجرا بردند تا با تهیه پرونده آن، مجموعه کاخهای سه گانه هخامنشی، سه معدن سنگ و بیش از ۳۰ محوطه باستانی منتسب به دوره هخامنشی در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار بگیرد. سازمان میراث فرهنگی پیش از آن که بوشهریها دست به کار شوند، دانش ساخت و دریانوردی با لنج سنتی خلیج فارس را در ششمین اجلاس میراث ناملموس سازمان «یونسکو» در جزیره «بالی» اندونزی ثبت کرد. این پرونده هشتمین اثر ناملموس ایرانی بود که در یونسکو به ثبت جهانی رسید ، پروندهای که به دنیا ثابت میکند ایرانیها از خوزستان تا بوشهر و از بوشهر تا هرمزگان دستکم از دوره عیلامیان (سه هزار سال پیش) در خلیجفارس دریانوردی میکردند و لنج میساختند. این تنها پروندهای نیست که نام خلیج فارس را در حافظه جهانی یونسکو ثبت کرد ، ثبت نقشههای تاریخی ایران در عصر قاجار در فهرست میراث مکتوب حافظه جهانی یونسکو نیز یک بار دیگر خلیج فارس را بهنام ایران در یونسکو ثبت کرد. اما آیا تمام تاریخ پیش از سه هزارساله ایرانیها در خلیج فارس در حافظه جهانی یونسکو ثبت شده است؟ تاریخی که برخی کشورهای حوزه خلیج فارس بهدنبال تحریف آن هستند و سعی در عادیسازی نامی جعلی برای خلیج فارس دارند. پاسخ «فرهاد نظری» مدیرکل سابق دفتر ثبت آثار تاریخی ایران به این پرسش منفی است. او در گفتوگو با «ایران» ثبت مهارت لنجسازی و دریانوردی و نقشههای قاجاری را که تمرکز عمده آنها روی خلیج فارس است دو کار مهم سازمان میراث فرهنگی سابق میداند. او در زمانی که در سازمان میراث فرهنگی حضور داشت بهدنبال ثبت جهانی منظر طبیعتی جزیره قشم با جنگلهای ماگرو(حرا) یا غار نمکدان بهعنوان طولانیترین غار نمکی جهان بود. او بزرگترین جزیره خلیج فارس را دارای پتانسیل بارز گونههای گیاهی و جانوری برای ثبت در این سازمان جهانی میداند. جنگلهای حرای قشم یک دهه پیش شانس خود را برای ثبت جهانی در یونسکو آزمود اما عدم همکاری و هماهنگی مدیران وقت منطقه آزاد و سازمان جنگلها اجازه نداد پهنه های مهم جنگل حرا در جهان در فهرست یونسکو ثبت شود. همچنین به اعتقاد نظری غار نمکدان شانس بسیار بالایی برای ثبت در این فهرست دارد.
تاریخ باستان خلیج فارس در ارجان بهبهان
او بحث را از هرمزگان به خوزستان میبرد و میگوید: «محوطه تل «چگا سفلی» در نزدیکی ارجان بهبهان نیز قابلیت بسیار زیادی برای ثبت در فهرست جهانی یونسکو دارد. چغا (چگا) سفلی یکی از وسیعترین محوطههای پیشاتاریخ خوزستان است که به اعتقاد باستانشناسان دریچهای امیدوار کننده به روی پژوهشهای جدی و دامنه دار در منطقه خلیج فارس را باز کرده است. گورستانی که از سنتهای فرهنگی و مذهبی ریشهدار و با اصالت در جوار خلیج فارس حکایت دارد.»
بندر ساسانی «سیراف» در عسلویه بوشهر نیز یکی دیگر از پیشنهادهای فرهاد نظری برای ثبت ورق دیگری از تاریخ باستانی خلیج فارس در یونسکو است. این کارشناس اعتقاد دارد با توجه به جعل تاریخ و تلاش برای عادیسازی یک نام جعلی بر خلیج فارس، ثبت پروندههای مرتبط با خلیج فارس باید در اولویت قرار گیرد. سیراف در طول دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی، بزرگترین بندر ایران به حساب میآمد که آوازه آن تا شرق آسیا، چین و آفریقا رسیده بود و بازرگانان سیرافی با کشتیهای خود سراسر خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند، دریای سرخ و دریای چین را درمینوردیدند. از سیراف به گنجینه خلیج فارس یاد میکنند. بخش تاریخی بندر سیراف در کاوش های دیوید وایت هاوس انگلیسی کشف شد.
«محمد حسین ارسطو زاده» مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر در گفتوگو با ایرنا مهمترین گام برای ثبت جهانی سیراف را ساماندهی محوطههای اطراف آن میداند.
او میگوید: «شرط ثبت یک اثر در فهرست آثار جهانی حفاظت و ساماندهی خوب آن است و تا زمانی که حفاظت و ساماندهی لازم صورت نگیرد و مدیریت اعمال شده در این منطقه بخوبی مشهود نباشد امکان ثبت جهانی این اثر وجود ندارد.» او میگوید: «همه ارکان تصمیم گیرنده نیز باید ضمانتهای لازم را بدهند که به عرصه و حریم آن اثر احترام بگذارند.» به گفته او پرونده ثبت جهانی سیراف در دست تهیه است.
راه کوتاه بندر کنگ برای ثبت در یونسکو
«فرهاد نظری» یکی از مهمترین پتانسیلهای تاریخی و فرهنگی خلیج فارس را برای ثبت جهانی منظر فرهنگی روستای تاریخی «کنگ» هرمزگان اعلام میکند. به گفته او این روستا یکی از مهمترین مراکز لنجسازی در ساحل خلیج فارس است. او میگوید: «علاوه بر میراث ناملموس لنجسازی و دریانوردی، بندر کنگ بافت تاریخی، بکر و ارزشمندی دارد. کلیت بافت بندر هم بهدلیل حفاظت و مرمت سالم مانده است. بافت تاریخی آن متروکه نیست و مردم در آن زندگی میکنند. نمونه کامل یک روستای فرهنگی زنده است که ارتباط مستقیمی با دریا و خلیج فارس دارد. این مسأله را حتی میتوان در فامیلیهای بندرکنگیها دید. فامیلی بسیاری از آنها پوردریایی، دریایی، دریانورد، بحری و... است.» نظری اعتقاد دارد که روستای تاریخی کنگ از مهمترین و برجستهترین نقاطی است که میتواند در فهرست یونسکو قرار بگیرد و یکبار دیگر تعلق خلیج فارس به ایرانیها را به دنیا گوشزد کند. کنگ را بندر بادگیرهای برافراشته مینامند. او معماری بندر کنگ و بادگیرهایش را یکی از شاخصها و پتانسیلهای جهانی میداند و میگوید: «مهندسی آب و برکههای آن یک سیستم پیچیده دارد.»
«عباس نوروزی» معاون میراث فرهنگی هرمزگان هم در گفتوگو با «ایران» بافت فشرده و سازگار با اقلیم منطقه را یکی از شاخصهای بندر کنگ میداند و میگوید: «معماری خانههای این روستا، ساکنان آن را در مقابل سرما و گرما حفظ میکند.» او 320 بادگیر کنگ را به لحاظ معماری متفاوت با بادگیرهای کرمان و یزد میداند و میگوید: «در بادگیرهای یزد و کرمان حتماً باید یک حوضچه وجود داشته باشد تا با گذر باد از بادگیر به سمت حوضچه، هوا خنک شود اما بادگیرهای کنگ بهدلیل رطوبت بالای منطقه مثل یک کولر آبی عمل میکنند.» او معماری سه گانه چلیپایی، گرد و طولی آبگیرهای بندر کنگ را یکی دیگر از شاخصههای فرهنگی این بندر میداند و احیای بافت تاریخی بندر توسط ساکنانش را یکی از دلایل ماندگاری هویت تاریخی معماری بندر کنگ بر کرانه خلیج فارس اعلام میکند.
تاریخ 2500 ساله خلیج فارس
بوشهریها بهدنبال ثبت جهانی تاریخ هخامنشی خلیج فارس هستند. از دوره هخامنشی در 2500 سال پیش سه کاخ معروف بردک سیاه، چرخاب و سنگ سیاه به یادگار مانده که تخمین پژوهشگران تاریخ آنها را بیشتر از تخت جمشید در مرودشت فارس برمیشمرد. باستان شناسی زیر آب ایران هم حرفهای زیادی برای گفتن در حوزه خلیج فارس دارد. بنابراین لیست پروندههای ثبت جهانی که میتواند بارها و بارها نام خلیج فارس را در حافظه یونسکو ثبت کند لیست بلندبالایی است! در میان هجمه برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، مسئولیت وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای به سرانجام رساندن این لیست و تعریف پروندههای زنجیرهای برای کوتاه کردن زمان ثبت جهانی این آثار را بیشتر از پیش میکند.
نیم نگاه
علاوه بر میراث ناملموس لنج سازی و دریانوردی ، بندر کنگ بافت تاریخی ، بکر و ارزشمندی دارد. کلیت بافت بندر هم به دلیل حفاظت و مرمت سالم مانده است. بافت تاریخی آن متروکه نیست و مردم در آن زندگی می کنند. نمونه کامل یک روستای فرهنگی زنده است که ارتباط مستقیمی با دریا و خلیج فارس دارد
«ایران» گزارش میدهد
فعالیت 9 بندر خصوصی برای افزایش تجارت در زمان تحریم
سهیلا یادگاری|
خبرنگار
بنادر خصوصی بنا به حجم سرمایه گذاریها و امکانات موجود در بخش صادرات با کشورهای همسایه شمالی رکوردهای خوبی برجای گذاشتهاند.پس از ابلاغیه مقام معظم رهبری بر سیاستهای اصل 44 قانون اساسی و توجه به خصوصیسازی، سازمانها و دستگاههای دولتی مکلف شدند که بخشی از نقشها و وظایف خود را به بخش خصوصی واگذار کنند. شکلگیری بنادر خصوصی در کشور نیز بر اساس همین سیاست از اوایل دهه 80 آغاز شد. در آن زمان سازمان بنادر به این نتیجه رسید برخی از مناطقی که در گذشته به عنوان بندر از آن استفاده میشد یا قابلیت تبدیل شدن به بندر تجاری را داشت به بخش خصوصی واگذار کند.
در سالهای اخیر، احیا و تقویت خطوط دریایی و ریلی مسیر راه ابریشم از اهداف اصلی خصوصیسازی در حوزه حمل و نقل دریایی است.
مجید یوسفی، دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی ایران در گفتوگو با «ایران» گفت: در حال حاضر 8 بندر خصوصی شامل بنادر خشک و دریایی در کشور فعالیت دارند که مبادلات تجاری با همسایگان شمالی و جنوبی از این بنادر نیز انجام میشود.
از میان بنادر شمالی، فعالیت بنادر آستارا و فریدونکنار و در جنوب کشور هم دو بندر گناوه و آفتاب توسط بخش خصوصی اداره میشود و سازمان بنادر و دریانوردی در این بنادر نقش حاکمیتی ایفا میکند. بندر فریدونکنار اولین بندر خصوصی ایران و نزدیکترین بندر به تهران از طریق بزرگراه فیروزکوه و جاده هراز است. بندر شمالی دیگر که به بخش خصوصی سپرده شده بندر آستارا است که در سالهای اخیر سهم قابل توجهی در صادرات شمال کشور داشته است. این بندر در راستای قرارداد چهل ساله با سازمان بنادر و دریانوردی در سال 1388 آغاز بهکار کرد و در سال 92 مورد بهرهبرداری قرار گرفت. بندر آستارا در نقطه اتصال ایران ـ آذربایجان و در حدود 550 کیلومتری ترکیه و 1400 کیلومتری سواحل خلیج فارس قرار دارد. از مساحت 55 هکتاری این بندر 15 هکتار آن هماکنون زیر بار قرار دارد و بیش از 35 هکتار از پسکرانه آن آماده سرمایهگذاری بخش خصوصی است. آستارا تنها بندر شمالی ایران متصل به مرز زمینی جمهوری آذربایجان و تنها بندر ایرانی در مجاورت خط آهن جمهوری آذربایجان و شبکه راه آهن سراسری اروپا است.
دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی با اشاره به فعالیتهای بخش خصوصی در بنادر گفت: «در برخی بنادر، سازمان بنادر و دریانوردی زیرساختهایی مانند ساخت اسکله، موج شکن، انبار، محوطههای بندری را فراهم و سپس به بخش خصوصی واگذار کرد تا عملیات روبنایی مانند خرید و استقرار تجهیزات را بخش خصوصی تعبیه نماید. اما مثلاً در بندر آستارا آمادهسازی زیرساختها هم بر عهده بخش خصوصی بود. بهطور مشخص بندر فریدونکنار از بنادری بود که سازمان بنادر زیرساختهای آن را آماده کرد، اسکله و محوطههای بندری و امکان دسترسیها را فراهم کرد و پس از آن در قالب تشریفات قانونی آن را به بخش خصوص واگذار کرد.
علاوه بر این سه بندر، در سالهای اخیر بنادر آفتاب در قشم و خواجه نفس در استان گلستان هم به بخش خصوصی واگذار شده است.
عملکرد سالانه بندر آفتاب 500 هزار تن کالاست. همچنین70 هزار مسافر بهطور سالانه با خودرو بین آفتاب و کیش تردد میکنند. بندر مهم خصوصی دیگر در جنوب کشور بندر گناوه است و چشمانداز تبدیل این بندر به یک بندر کوچک کانتینری ایمن از اهداف اصلی آن به شمار میرود.
نحوه فعالیت بخش خصوصی
واگذاری بنادر به بخش خصوصی دائمی نیست و بر اساس قانون فعالیت این بخش در بنادر 40 سال طول میکشد و بعد از این مدت بندر دوباره به دولت واگذار میشود.
محمدصادق کاوه، رئیس انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی هدف از واگذاری فعالیت بنادر به بخش خصوصی را چابکسازی بنادر عنوان کرد. به گفته او، در بنادر خصوصی تبادلات کالایی و تجارت دریایی، کمتر درگیر قوانین دستوپاگیر دولتی است و به همین دلیل در سالهای اخیر، تمایل به تجارت در بنادر خصوصی افزایش یافته است. جابهجایی کالا در بنادر خصوصی سریعتر است و تحویلگیری کشتیها هم در زمان کمتری انجام میشود. در واقع بنادر خصوصی برای این ایجاد شده است تا باری را از دوش دولت بردارد.دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی هم به این موضوع اشاره کرد که بنادر خصوصی از حیث عملکرد تمایز یا ویژگی متفاوتی نسبت به بنادر دیگر ندارند اما بنادری هستند که در بازار عرضه و تقاضا میتوانند با توجه به سیاستهای رقابتی در زمینه تعرفه، تخفیفات و تسهیلاتی فراهم کنند که بار بیشتر، سریعتر و راحتتر وارد بنادر شود.
به گفته کاوه، بنادر خصوصی در لیست تحریمها نیست، بنابراین در زمان تحریم مبادلات بندری در بنادر خصوصی به راحتی انجام میگیرد.
او افزود: بندر آستارا و فریدونکنار در شمال کشور بیشترین فعالیت را با کشورهای آسیای میانه، روسیه و آذربایجان دارند و بنادر گناوه و آفتاب در جنوب هم بیشترین فعالیتهای تبادلات باری را با عمان، قطر و کویت دارند. البته در مقایسه با عملکرد بنادر بزرگی مانند بندر شهید رجایی یا امام خمینی(ره)، تبادل باری در بنادر خصوصی در تناژ و مقیاس کوچکتری انجام میگیرد. اما تفاوت چندانی در نوع بار وجود ندارد و در این بنادر نیز انواع کالاها صادر یا وارد میشود.
دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی با اشاره به این موضوع که در ردهبندی بنادر، توان و سرمایه گذاریها، بنادر آستارا و فریدونکار نقش قابل ملاحظهای در روابط تجاری با همسایگان شمالی و کشورهای منطقه دارند، گفت: تلاش بخش خصوصی این است که در بنادر تحت اختیار خود، به نسبت توان و امکانات لجستیکی، فعالیتها روانتر و رو به افزایش باشد.
سهم 70 ـ 30
در قوانین واگذاری بنادر به بخش خصوصی، این بنادر بعد از 40 سال دوباره به حاکمیت دولت درخواهند آمد، اما به گفته دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی، با توجه به هزینههای سنگین بندری، در سالهای اخیر، مخصوصاً در بازنگری قراردادها، به جهت فشارهای اقتصادی و حجم سرمایهگذاری شرکتهای خصوصی، دولت تصمیم دارد سهم درآمدی خود در بنادر خصوصی را کمی تعدیل نماید تا بخش خصوصی بتواند رونق بیشتر در بنادر ایجاد کند. هماکنون سهم دولت نسبت به بخش خصوصی از درآمدهای بندری نسبت 30 به 70 است که امیدواریم دولت در سیاستهای آتی خود، با توجه به حجم سرمایه گذاریها، رکود شدید اقتصادی و نرخ فزاینده تورم، نگاه متعادلتری داشته باشد.
در سالهای اخیر، علاوه بر بنادر دریایی، بنادر خشکی هم به بخش خصوصی واگذار شده است. 4 بندر خشک واگن بارسرخس، اطلس کویر فریمان، پیشگامان توسعه بندر خشک یزد و مجتمع پایانه صادراتی پایه بار دوغارون در حال حاضر به بخش خصوصی واگذار شده است.
همچنین به گفته کاوه، تاکنون دو نسل از بنادر در کشور خصوصی شده است. نسل اول بنادری بود که زیرساختها در آن آماده بود، نسل دوم بنادری است که زیرساختهای آن را هم بخش خصوصی آماده کرد اما باید بنادر نسل سوم متفاوتی را داشته باشیم که از نظر ما مهمترین ویژگی آن جذب سرمایههای خارجی در این بنادر است.اما مهمترین مشکلی که فعالان بنادر خصوصی عنوان میکنند موضوع هزینهها و تعرفههاست. آنها میگویند تمام تجهیزات را باید با نرخهای دلاری بخرند اما تعرفههای بندری به ریال محاسبه میشود. به همین دلیل بیش از 40 سال طول میکشد تا اصل سرمایه برگردد. همین معضل باعث شده رقابت بنادر با بنادر کشورهای منطقه رقابتی نابرابر بوده باشد، علاوه بر این، به خاطر تعرفههای ریالی، سرمایهگذاران خارجی کمتری تمایل به سرمایهگذاری در بنادر دارند چون در بنادر خصوصی هزینهها بر عهده بخش خصوصی است. محاسبه ریالی تعرفهها شاید برای سرمایهگذاران جذابیتی نداشته باشد. با توجه به اینکه بیشتر فعالیتهای بندری در کشورهای همسایه توسط بخش خصوصی انجام میشود و همچنین با توجه به شرایطی که تحریم بر اقتصاد تحمیل کرده است فعالان بخش خصوصی معتقدند واگذاری بیشتر فعالیتهای بندر به بخش خصوصی میتواند راهگشای مشکلات در تبادل کالا باشد.
خبرنگار
بنادر خصوصی بنا به حجم سرمایه گذاریها و امکانات موجود در بخش صادرات با کشورهای همسایه شمالی رکوردهای خوبی برجای گذاشتهاند.پس از ابلاغیه مقام معظم رهبری بر سیاستهای اصل 44 قانون اساسی و توجه به خصوصیسازی، سازمانها و دستگاههای دولتی مکلف شدند که بخشی از نقشها و وظایف خود را به بخش خصوصی واگذار کنند. شکلگیری بنادر خصوصی در کشور نیز بر اساس همین سیاست از اوایل دهه 80 آغاز شد. در آن زمان سازمان بنادر به این نتیجه رسید برخی از مناطقی که در گذشته به عنوان بندر از آن استفاده میشد یا قابلیت تبدیل شدن به بندر تجاری را داشت به بخش خصوصی واگذار کند.
در سالهای اخیر، احیا و تقویت خطوط دریایی و ریلی مسیر راه ابریشم از اهداف اصلی خصوصیسازی در حوزه حمل و نقل دریایی است.
مجید یوسفی، دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی ایران در گفتوگو با «ایران» گفت: در حال حاضر 8 بندر خصوصی شامل بنادر خشک و دریایی در کشور فعالیت دارند که مبادلات تجاری با همسایگان شمالی و جنوبی از این بنادر نیز انجام میشود.
از میان بنادر شمالی، فعالیت بنادر آستارا و فریدونکنار و در جنوب کشور هم دو بندر گناوه و آفتاب توسط بخش خصوصی اداره میشود و سازمان بنادر و دریانوردی در این بنادر نقش حاکمیتی ایفا میکند. بندر فریدونکنار اولین بندر خصوصی ایران و نزدیکترین بندر به تهران از طریق بزرگراه فیروزکوه و جاده هراز است. بندر شمالی دیگر که به بخش خصوصی سپرده شده بندر آستارا است که در سالهای اخیر سهم قابل توجهی در صادرات شمال کشور داشته است. این بندر در راستای قرارداد چهل ساله با سازمان بنادر و دریانوردی در سال 1388 آغاز بهکار کرد و در سال 92 مورد بهرهبرداری قرار گرفت. بندر آستارا در نقطه اتصال ایران ـ آذربایجان و در حدود 550 کیلومتری ترکیه و 1400 کیلومتری سواحل خلیج فارس قرار دارد. از مساحت 55 هکتاری این بندر 15 هکتار آن هماکنون زیر بار قرار دارد و بیش از 35 هکتار از پسکرانه آن آماده سرمایهگذاری بخش خصوصی است. آستارا تنها بندر شمالی ایران متصل به مرز زمینی جمهوری آذربایجان و تنها بندر ایرانی در مجاورت خط آهن جمهوری آذربایجان و شبکه راه آهن سراسری اروپا است.
دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی با اشاره به فعالیتهای بخش خصوصی در بنادر گفت: «در برخی بنادر، سازمان بنادر و دریانوردی زیرساختهایی مانند ساخت اسکله، موج شکن، انبار، محوطههای بندری را فراهم و سپس به بخش خصوصی واگذار کرد تا عملیات روبنایی مانند خرید و استقرار تجهیزات را بخش خصوصی تعبیه نماید. اما مثلاً در بندر آستارا آمادهسازی زیرساختها هم بر عهده بخش خصوصی بود. بهطور مشخص بندر فریدونکنار از بنادری بود که سازمان بنادر زیرساختهای آن را آماده کرد، اسکله و محوطههای بندری و امکان دسترسیها را فراهم کرد و پس از آن در قالب تشریفات قانونی آن را به بخش خصوص واگذار کرد.
علاوه بر این سه بندر، در سالهای اخیر بنادر آفتاب در قشم و خواجه نفس در استان گلستان هم به بخش خصوصی واگذار شده است.
عملکرد سالانه بندر آفتاب 500 هزار تن کالاست. همچنین70 هزار مسافر بهطور سالانه با خودرو بین آفتاب و کیش تردد میکنند. بندر مهم خصوصی دیگر در جنوب کشور بندر گناوه است و چشمانداز تبدیل این بندر به یک بندر کوچک کانتینری ایمن از اهداف اصلی آن به شمار میرود.
نحوه فعالیت بخش خصوصی
واگذاری بنادر به بخش خصوصی دائمی نیست و بر اساس قانون فعالیت این بخش در بنادر 40 سال طول میکشد و بعد از این مدت بندر دوباره به دولت واگذار میشود.
محمدصادق کاوه، رئیس انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی هدف از واگذاری فعالیت بنادر به بخش خصوصی را چابکسازی بنادر عنوان کرد. به گفته او، در بنادر خصوصی تبادلات کالایی و تجارت دریایی، کمتر درگیر قوانین دستوپاگیر دولتی است و به همین دلیل در سالهای اخیر، تمایل به تجارت در بنادر خصوصی افزایش یافته است. جابهجایی کالا در بنادر خصوصی سریعتر است و تحویلگیری کشتیها هم در زمان کمتری انجام میشود. در واقع بنادر خصوصی برای این ایجاد شده است تا باری را از دوش دولت بردارد.دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی هم به این موضوع اشاره کرد که بنادر خصوصی از حیث عملکرد تمایز یا ویژگی متفاوتی نسبت به بنادر دیگر ندارند اما بنادری هستند که در بازار عرضه و تقاضا میتوانند با توجه به سیاستهای رقابتی در زمینه تعرفه، تخفیفات و تسهیلاتی فراهم کنند که بار بیشتر، سریعتر و راحتتر وارد بنادر شود.
به گفته کاوه، بنادر خصوصی در لیست تحریمها نیست، بنابراین در زمان تحریم مبادلات بندری در بنادر خصوصی به راحتی انجام میگیرد.
او افزود: بندر آستارا و فریدونکنار در شمال کشور بیشترین فعالیت را با کشورهای آسیای میانه، روسیه و آذربایجان دارند و بنادر گناوه و آفتاب در جنوب هم بیشترین فعالیتهای تبادلات باری را با عمان، قطر و کویت دارند. البته در مقایسه با عملکرد بنادر بزرگی مانند بندر شهید رجایی یا امام خمینی(ره)، تبادل باری در بنادر خصوصی در تناژ و مقیاس کوچکتری انجام میگیرد. اما تفاوت چندانی در نوع بار وجود ندارد و در این بنادر نیز انواع کالاها صادر یا وارد میشود.
دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی با اشاره به این موضوع که در ردهبندی بنادر، توان و سرمایه گذاریها، بنادر آستارا و فریدونکار نقش قابل ملاحظهای در روابط تجاری با همسایگان شمالی و کشورهای منطقه دارند، گفت: تلاش بخش خصوصی این است که در بنادر تحت اختیار خود، به نسبت توان و امکانات لجستیکی، فعالیتها روانتر و رو به افزایش باشد.
سهم 70 ـ 30
در قوانین واگذاری بنادر به بخش خصوصی، این بنادر بعد از 40 سال دوباره به حاکمیت دولت درخواهند آمد، اما به گفته دبیر انجمن سرمایهگذاران و بهرهبرداران بنادر خصوصی، با توجه به هزینههای سنگین بندری، در سالهای اخیر، مخصوصاً در بازنگری قراردادها، به جهت فشارهای اقتصادی و حجم سرمایهگذاری شرکتهای خصوصی، دولت تصمیم دارد سهم درآمدی خود در بنادر خصوصی را کمی تعدیل نماید تا بخش خصوصی بتواند رونق بیشتر در بنادر ایجاد کند. هماکنون سهم دولت نسبت به بخش خصوصی از درآمدهای بندری نسبت 30 به 70 است که امیدواریم دولت در سیاستهای آتی خود، با توجه به حجم سرمایه گذاریها، رکود شدید اقتصادی و نرخ فزاینده تورم، نگاه متعادلتری داشته باشد.
در سالهای اخیر، علاوه بر بنادر دریایی، بنادر خشکی هم به بخش خصوصی واگذار شده است. 4 بندر خشک واگن بارسرخس، اطلس کویر فریمان، پیشگامان توسعه بندر خشک یزد و مجتمع پایانه صادراتی پایه بار دوغارون در حال حاضر به بخش خصوصی واگذار شده است.
همچنین به گفته کاوه، تاکنون دو نسل از بنادر در کشور خصوصی شده است. نسل اول بنادری بود که زیرساختها در آن آماده بود، نسل دوم بنادری است که زیرساختهای آن را هم بخش خصوصی آماده کرد اما باید بنادر نسل سوم متفاوتی را داشته باشیم که از نظر ما مهمترین ویژگی آن جذب سرمایههای خارجی در این بنادر است.اما مهمترین مشکلی که فعالان بنادر خصوصی عنوان میکنند موضوع هزینهها و تعرفههاست. آنها میگویند تمام تجهیزات را باید با نرخهای دلاری بخرند اما تعرفههای بندری به ریال محاسبه میشود. به همین دلیل بیش از 40 سال طول میکشد تا اصل سرمایه برگردد. همین معضل باعث شده رقابت بنادر با بنادر کشورهای منطقه رقابتی نابرابر بوده باشد، علاوه بر این، به خاطر تعرفههای ریالی، سرمایهگذاران خارجی کمتری تمایل به سرمایهگذاری در بنادر دارند چون در بنادر خصوصی هزینهها بر عهده بخش خصوصی است. محاسبه ریالی تعرفهها شاید برای سرمایهگذاران جذابیتی نداشته باشد. با توجه به اینکه بیشتر فعالیتهای بندری در کشورهای همسایه توسط بخش خصوصی انجام میشود و همچنین با توجه به شرایطی که تحریم بر اقتصاد تحمیل کرده است فعالان بخش خصوصی معتقدند واگذاری بیشتر فعالیتهای بندر به بخش خصوصی میتواند راهگشای مشکلات در تبادل کالا باشد.
رئیس کل بیمه مرکزی درگفتوگو با «ایران» از آثار کرونا و رشد نرخ ارز بر صنعت بیمه میگوید
زیان 20 هزار میلیارد تومانی کرونا و تحریم به بیمه
سیاوش رضایی
خبرنگار
با شیوع کرونا از اواخر سال گذشته و همچنین تشدید تحریمها که به نوسان نرخ ارز و رشد قیمت کالاها منجر شد، تمام بخشهای اقتصاد ایران تحت تأثیر قرار گرفته است؛ یکی از این بخشها صنعت بیمه است که تأثیر قابل توجهی از این شرایط پذیرفته است، به طوری که میزان استقبال از خرید بیمه نامه دربیمههای غیراجباری با افت همراه بوده است. علاوه براین رشد شدید قیمت خودروباعث شده است تا اکثر خودروها در بازار از مرز 220 میلیون تومانی که برای خودروهای متعارف تعیین شده عبور کنند و درصورت عدم تأمین پوشش بیمهای، مسئولیت خسارتها بر عهده رانندگان این نوع خودروها باشد. درهمین خصوص با غلامرضا سلیمانی، رئیس شورای عالی بیمه و رئیس کل بیمه مرکزی به گفتوگو نشستیم تا بهصورت دقیقتر آثار کرونا و تحریم بر صنعت بیمه کشور را بررسی کنیم.
از اسفند سال گذشته اقتصاد ایران با تحولات زیادی مواجه شد ؛از یک سو شیوع ویروس کرونا و از سوی دیگر به دلیل تشدید تحریم شاهد افزایش و نوسان قیمتها هستیم. صنعت بیمه نیز همانند سایر بخشهای اقتصاد از این شرایط متأثر شده است؛ درمجموع این وضعیت چه تغییراتی در صنعت بیمه داده است؟
بهدلیل تحریم و فشاری که از سوی امریکا به اقتصاد ایران وارد کرده است شاهد افزایش قیمتها به دلیل افزایش نرخ ارز بودیم از سوی دیگر هم ویروس کرونا تأثیرزیادی در رکود اقتصاد و وضعیت تورم در کشور داشته است ، به نوعی در اشتغال نیز که باعث کاهش درآمد خانوارها شده است. وقتی درآمدها کاهش مییابد روی صنعت بیمه نیز تأثیر میگذارد و درواقع باعث کاهش درآمد صنعت بیمه و پرتفوی بیمه میشود؛ درمجموع در شرایط تورمی و زمانی که قیمتها رو به افزایش است، مردم کمتر به بیمه توجه میکنند و بیشتر به دنبال تأمین نیازهای روزانه خود هستند.
چه بخشهایی از بیمه بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته است؟
این کاهش درتمام بخشهای بیمه نیست ،چرا که رشتههای بیمهای طیف وسیعی دارند؛ دراین میان نرخ برخی از رشتهها نیز بهصورت قانونی تعیین میشود و همانند بیمه شخص ثالث طبق ضوابط خاصی تعیین و اجرا میشود؛ با توجه به این که این بیمه اجباری است و تمام خودروهای کشور باید این بیمه نامه را خریداری کنند طبیعی است که حتی با وجود کرونا و کاهش درآمد خانوارها شاهد کاهش این رشته بیمهای نیستیم،حتی افزایش هم داشتهایم که علت آن ورود خودروهای جدید به بازار است.
دربیمه بدنه نیز به دلیل افزایش قیمت خودرو دارندگان خودرو برای بهرهمندی از سقف پوششهای بیمهای با خرید الحاقیه نسبت به افزایش پوشش اقدام کردهاند و برهمین اساس در بیمه بدنه نیز شاهد رشد فروش بیمهنامه و حق بیمه تولیدی هستیم.
کدام رشتهها دچار افت شده اند؟
دربخشهایی از صنعت بیمه شاهد کاهش هستیم، مانند بیمه مسافرتی. بهطور معمول دراین بیمه سالانه 8 میلیون مسافر خروجی یا ورودی بیمه مسافرتی خریداری میکردند که این رقم به زیر یکمیلیون نفر کاهش یافته است. بنابراین بهطور طبیعی حق بیمهای که عاید شرکتهای بیمه شده است با کاهش قابل توجهی همراه شده است.دربخش بیمه مسئولیت نیز بهدلیل افت و رکود فعالیتهای اقتصادی کاهش داشتهایم.
بهطور معمول درچنین شرایطی استقبال از بیمههای زندگی بیشتر میشود. این بخش چه تغییراتی داشته است؟
دربخش بیمه زندگی که انتظار افزایش استقبال به دلیل شیوع کرونا داشتیم، اما اتفاق عکس افتاده است و برهمین اساس در رشته بیمه زندگی نیز با افت مواجه هستیم.
علت این استقبال کم چه بوده است؟
دلیل کاهش رغبت مردم برای خرید بیمههای زندگی به دو عامل اصلی برمی گردد؛ درابتدا به دلیل کاهش درآمدهای خانوار که ناشی از تحریم و و کرونا بوده است خانوارها توان سابق را برای خرید بیمه زندگی ندارند و از سوی دیگر بازدهی بالای بازارهای سرمایهگذاری مانند بورس ارز و طلا و... نیز باعث شده است خانوارهایی که توان سرمایهگذاری دارند به این سمت سوق پیدا کنند، چرا که بیمه زندگی نیز یک بیمه سرمایهگذاری بلندمدت است.
بیمههای زندگی با چه میزان افت همراه شده است؟
باید حدود 46 تا 50 درصد پرتفوی صنعت بیمه از محل بیمه زندگی باشد، اما هم اکنون تنها 14.5 درصد از پرتفوی صنعت بیمه مربوط به بیمه زندگی است، علاوه براین براساس برنامهریزیها باید ضریب نفوذ بیمه درکشور به حدود 7 درصد برسد این درحالی است که هم اکنون این ضریب نفوذ 3.6 درصد است. این اعداد نشان میدهد که دراین بخش هم با افت همراه بودهایم.
با این حساب بخشی از رشتههای بیمهای افت و برخی هم رشد داشته اند؟ درمجموع صنعت بیمه کاهش داشته است؟
البته در سرجمع رشتههای بیمهای نه تنها افت درآمد نداشتهایم بلکه با رشد نیز همراه بودهایم، چرا که
33 درصد از پرتفوی صنعت بیمه به بیمه شخص ثالث اختصاص دارد که همانگونه که اشاره شد به دلیل این که یک بیمه اجباری است دراین رشته فروش بیمه نامه افزایش داشته است و به دلیل سهم بالای شخص ثالث درکل پرتفو صنعت بیمه حتی در دوران کرونا و تحریم هم رشد داشته است؛ تا شش ماه نخست سال جاری حدود 35 هزار میلیارد تومان درآمد حق بیمه صنعت بیمه بوده است.
اگردربرخی رشتههای بیمهای دچار کاهش فروش بیمه نامه نمیشدیم به طور قطع باید با درآمد بیشتری مواجه بودیم؟
برای سال جاری طبق برنامهریزیهای صورت گرفته حق بیمه تولیدی صنعت بیمه باید به حدود 100 هزار میلیارد تومان برسد، اما به دلیل وضعیت کرونا و کاهش درآمد خانوار به حدود 80 هزار میلیارد تومان دست مییابیم.
بدین ترتیب میتوان گفت حدود 20 هزارمیلیارد تومان عدم النفع کرونا بوده است؟
بله، البته این مشکل هم به دلیل شیوع کرونا بوده است و هم تحریم درآن تأثیر زیادی داشته است؛ درواقع تحریم با افزایش نرخ ارز و افزایش بازدهی و سود برخی از بازارها مانند ارز و طلا بیمه را تحت تأثیر قرار میدهد، چرا که صنعت بیمه به غیر از برخی از رشتههایی مانند شخص ثالث و بدنه خودرو که یکساله هستند، بهطور عمده بلندمدت است.؛ برای مثال بیمههای زندگی از 10 تا 20 ساله و در بیمه مهندسی بیمه نامهها 3 تا 5 ساله است و برهمین اساس رقیبی برای بازارهای سرمایهگذاری محسوب میشود، البته بیمههای یکساله نیز به دلیل این که هرساله تمدید میشود به نوعی بلندمدت محسوب میشود.
در رشته بیمه درمان پس از شیوع کرونا چه اتفاقاتی افتاد؟
بیمه درمان شامل بیمه پایه و بیمه تکمیلی است که بیمه پایه توسط نهادهای حمایتی مانند وزارت بهداشت تأمین اجتماعی و... ارائه میشود، اما بیمههای درمان تکمیلی مازاد بر پوشش بیمه پایه توسط شرکتهای بیمه بازرگانی ارائه میشود؛دربخش درمان حدود 23 میلیون نفر بیمه درمان تکمیلی دارند و بهصورت عمده گروهی هستند که درواقع این بیمه توسط شرکتها و سازمانها برای کارکنانشان خریداری میشود. این درحالی است که ارزش واقعی این نوع بیمه این است که از بیمههای گروهی به بیمه نامههای انفرادی تغییر کند و بیشتر توسط افراد و خانوارها خریداری شود.
البته در دوران کرونا امتیازاتی برای کسانی که قصد دارند تحت پوشش بیمه درمان تکمیلی قرار بگیرند نیز قائل شدهایم؛ برای مثال فردی که این نوع بیمه را خریداری کرده باشد اگرچه کرونا یک بیماری پاندمیک است ولی بهعنوان یک بیماری خاص تلقی شده است و بیمه شدگان میتوانند هزینههای بستری و درمان را در سقف قرارداد خود دریافت کنند. این روشی است که هم اکنون توسط شرکتهای بیمهای درحال انجام است.
این امتیاز از اواخر سال گذشته به شرکتهای بیمهای ابلاغ شد، علاوه بر آن کسانی که بیمه زندگی خریداری میکنند نیز برای مواردی که به دلیل ابتلا به کرونا فوت میکنند بسته به میزان سرمایه رقم قابل توجهی به خانواده متوفی پرداخت میشود.
برخی از شرکتهای بیمهای نیز محصول جدید تنها برای بیماری کرونا طراحی و اجرا کردند که تنها مختص کروناست و از آن استقبال خوبی شده است،همچنین طبق بیمه نامه جدیدی که طی هفتههای اخیر از آن رونمایی شد، درصورتی که کسب و کاری دراثر قرنطینه یا تصمیم مسئولان تعطیل میشوند میتوانند در قالب بیمه تا مدت 60 روز حداقل 100 هزار تومان و حداکثر تا 12 میلیون تومان در روز حق بیمه دریافت کنند. بدین ترتیب درمجموع خسارتی که به این کسب و کارها پرداخت میشود بین 30 تا 720 میلیون تومان میشود.
بنابراین در بیمه درمان انفرادی هم باید استقبال افزایش یافته باشد؟
خوشبختانه پس از شیوع کرونا دربیمه درمان استقبال بیشتری داشتیم و بیمه درمان انفرادی با فروش بیشتری مواجه شده است. پیش از این فروش بیمه درمان انفرادی تقریباً صفر بود که درماههای اخیر با رشد قابل توجهی همراه شده است.
میزان استقبال مردم از بیمه درمان تکمیلی انفرادی چقدر بوده است؟
با توجه به این که پیش از کرونا فروش بیمه درمان تکمیلی در حد صفر بوده است، شاهد رشد بالایی دراین بخش هستیم به طوری که فروش بیمه درمان تکمیلی نسبت به قبل از کرونا
10 برابر شده است. البته با توجه به کاهش درآمد خانوارها، مردم سعی میکنند تا با استفاده از دفترچههای بیمه درمان پایه درمان خود را دنبال کنند.
با توجه به شرایط کشور باید ضریب خسارت بیمه درمان افزایش یابد؟
رشته بیمه درمان بالاترین ضریب خسارات را درمیان رشتههای بیمهای دارد به گونهای که این ضریب در بخش درمان به 130 تا 140 درصد میرسد به عبارت دیگر شرکتهای بیمه 40 درصد بیش از حق بیمهای که دریافت کردهاند باید خسارت پرداخت کنند. این درحالی است که در بیمه شخص ثالث ضریب خسارت در حدود 109 درصد است. باتوجه به اینکه هزینههای بیمارستانی مانند بستری، جراحی و... با رشد بالایی همراه بوده است و از سوی دیگر تعداد بیماران نیز رو به افزایش گذاشته است به طور قطع شاهد افزایش خسارتها دراین بخش خواهیم بود.
در سایر کشورها کرونا چه تأثیری در صنعت بیمه داشته است؟
تمام کشورها از کرونا متأثر شدهاند. در سال 2020 صنعت بیمه جهانی
3 درصد کوچکتر شده است. اما براساس پیشبینیها در سال 2021 با رشد دوباره صنعت بیمه جهان روبهرو میشویم که البته این پیشبینی بیشتر منوط به بهبود شیوع کرونا و کشف واکسن است.
در کنار کرونا، بواسطه تحریم قیمت کالاها نیز رشد بالایی داشته است که یکی از این کالاها خودرو است. این درحالی است که طبق قانون خودروهای با ارزش بیش از نیمی از دیه ماه حرام یعنی 220 میلیون تومان شامل خودروهای غیرمتعارف در صنعت بیمه میشود. بدین ترتیب هم اکنون اکثر خودروهای موجود در بازار غیرمتعارف محسوب میشود. برای حل این مشکل چه اقدامی انجام دادهاید؟
قانونی در مجلس در سالهای گذشته تصویب شده که براساس آن خودروها به دو دسته متعارف و غیرمتعارف تقسیمبندی شده است. خودروهای متعارف نصف قیمت دیه درماههای حرام است که هم اکنون با توجه به دیه 440 میلیون تومانی در ماههای حرام خودروهایی که زیر 220 میلیون تومان قیمت دارند، متعارف و مابقی خودروها غیرمتعارف محسوب میشود. حال با توجه به افزایش نرخ ارز، قیمت خودرو و قطعات آن نیز بالا رفته است و بدین ترتیب این قانون کارایی خود را از دست داده است. از نظر بیمه مرکزی این تقسیمبندی مورد قبول نیست و استدلال قوی ندارد. بر همین اساس ما درقالب یک لایحه خواستار از بین رفتن این تقسیمبندی شدهایم.
این لایحه درچه وضعیتی قرارداد؟
لایحه از سوی دولت به مجلس تقدیم شده است و امیدواریم بزودی در کمیسیونهای تخصصی و سپس در صحن مجلس مطرح و به تصویب برسد.
به طور قطع تصویب این لایحه با توجه به اولویتهای دیگر مجلس زمانبر خواهد بود و شرکتهای بیمه موظفند طبق قانون فعلی عمل کنند. چه راهکاری تا زمان تصویب لایحه دارید؟
برای این مشکل راه حل داریم. بیمهگذاران میتوانند مازاد بر حق بیمه را خریداری کنند. در بخش بیمه شخص ثالث صاحبان خودرو میتوانند مازاد بر سقف 11 میلیون تومان سقف مالی تعیین شده را خریداری کنند. دربیمه شخص ثالث یک تعهد جانی و یک تعهد مالی وجود دارد که خرید مازاد درخصوص تعهد مالی یعنی همان 11 میلیون تومان صدق میکند. اما درصورتی که لایحه به تصویب برسد ملاک عمل تغییر میکند و دیگر نیازی به خرید مازاد بیمه نیست.
یعنی کسی که صاحب یک خودروی 300 میلیون تومانی است میتواند مازاد 80 میلیون تومانی (از 220 میلیون تومان) را خریداری کند؟
بله این امکان در تمام شرکتهای بیمه فراهم است.
اگر بیمهگذاری مازاد مبلغ خودروهای متعارف را خریداری نکند تمام خسارت برعهده آنها میشود؟
با توجه به این که مبلغ 11 میلیون تومان تعیین شده در بیمه شخص ثالث نسبت به افزایش قیمتهای فعلی ناچیز است، بیمه شده مجبور است که مازاد این مبلغ را خود تأمین کند. این درحالی است که هم اکنون بهدلیل افزایش قیمت برخی از قطعات خودرو بیش از 11 میلیون تومان قیمت دارد.
در بیمه بدنه خودرو چطور؟
در بیمه بدنه نیز بیمه شدگان میتوانند با دریافت الحاقیه، قیمت خودروی خود را به روز کنند چرا که در ماههای اخیر قیمت خودرو با رشد بالایی همراه شده است.
در سالجاری چه محصولات بیمهای جدیدی ارائه شده است؟
شرکتهای بیمهای پیشنهادات خود را برای بیمه نامههای جدید به بیمه مرکزی ارائه میکنند و پس از بررسی و تعیین نرخ حق بیمه بهعنوان یک محصول جدید مجوز میگیرد. شرکتهای پیشنهاد دهنده نیز میتوانند تا دو سال بهصورت انحصاری عرضه کننده بیمه نامه جدید باشند.
در یکسال اخیر محصولات بیمهای بسیاری به بازار عرضه شده است. در بحث کرونا همانگونه که اعلام شد چند محصول ارائه شده است. همچنین محصول جدید دیگر بیمه مستمری بگیران است که با صلح واحد مسکونی خود با شرکت بیمه تا زمان بقا ماهانه مبلغ قابل توجهی دریافت میکنند و درپایان قرارداد خانه به بیمه میرسد. محصول دیگری که عرضه شده «بیمه اعتباری» است که بیمه شدگان میتوانند با اعتبار شرکت بیمه مایحتاج خود را خریداری کنند که تأثیر زیادی روی بازار دارد. همچنین محصولات متعددی برای نیروهای مسلح، حادثه تصادف رانندگی، حیوانات اهلی، هنرمندان و... رونمایی شده است. اما مشکل این است که مردم با این محصولات جدید آشنا نیستند.
رضا نصری در گفتوگو با «ایران» از نقاط ضعف و قوت نامزدهای انتخابات امریکا میگوید
فشارعلیه ایران دستاورد انتخاباتی برای ترامپ ندارد
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
تحولات کمسابقه در صحنه داخلی امریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور از اپیدمی کووید19 گرفته تا تلاشهای ناکام دونالد ترامپ برای مواجهه مؤثر با این ویروس که حتی خود او را نیز در بحبوحه رقابت انتخاباتی به این بیماری مبتلا کرد، چشمانداز رویداد سوم نوامبر(13 آبان) را در هالهای از ابهام فروبرده است. رضا نصری، صاحبنظر مسائل بینالملل در گفت وگو با روزنامه ایران از تحولات جاری امریکا در آستانه این انتخابات و پیامدهای آن بر توافق هستهای و مناسبات با ایران سخن گفته است.
٭٭٭
تحولات انتخابات امریکا با توجه به اوجگیری فاز جدید ویروس کرونا در این کشور و مبتلا شدن دونالد ترامپ به این بیماری وارد مرحله جدیدی شده است. این شرایط از جمله بیماری ترامپ و رفتارهای او در مواجهه با این بیماری (از جمله تصمیم به بازگشت زودهنگام از بیمارستان به کاخ سفید) را تا چه اندازه بر میزان محبوبیت یا کاهش آن در صحنه انتخابات تأثیرگذار میدانید؟ دیدگاههای ضد و نقیضی پیرامون این مسأله مطرح شده است.
در فضای انتخاباتی امریکا، دو دیدگاه متضاد در ماجرای ابتلای ترامپ به کووید۱۹ با هم رقابت میکنند: دیدگاه اول قائل به این روایت است که ترامپ چنان در مدیریت بحران کرونا ضعیف، بیپروا، غیرعلمی و شعاری عمل کرده که حتی نتوانسته «کاخ سفید» و اطرافیان و خانواده و خودش را هم از سرایت این ویروس مصون نگه دارد! در واقع - طبق این دیدگاه - ابتلای ترامپ و خدمه کاخ سفید به کرونا نمادی از وضعیت اسفبار کل کشور و بیانگر ضعف مدیریتی وحشتناکی است که تاکنون جان بیش از ۲۱۰ هزار امریکایی را گرفته است. دیدگاه دوم قائل به این روایت است که ترامپ - مانند یک رهبر قوی و دلیر - شجاعانه و عالمانه با ویروس جنگید، بسرعت آن را شکست داد و امروز - با توشهای از تجربه شخصی در مورد چگونگی مبارزه با این بیماری - بر سر کار و خدمت به مردم بازگشته است! حال اینکه جو بایدنِ ترسو، محتاط و ضعیف نه تنها توان جسمی مقابله با چنین ویروسی را ندارد بلکه بیجهت و با هراسافکنی کاذب صرفاً در پی تعطیلی اقتصاد و تحمیل قرنطینه و لطمه زدن به کسبوکار مردم است!
اینکه ماجرای ابتلای ترامپ به کووید۱۹ به نفع کدام نامزد تمام شود، بسته به این دارد که کدام یک از این دو روایت در فضای عمومی و رسانهای بر دیگری غلبه کند. تاکنون بهنظر میرسد روایت اول خریدار بیشتری داشته است؛ هرچند ماجرای کرونای ترامپ از این جهت برای او مفید بود که توانست موضوع فرار مالیاتی پانزده ساله او را - که مهمترین خبر روز در آستانه انتخابات بود - کاملاً به حاشیه براند.
عملکرد دولت ترامپ در مواجهه با بیماری کرونا که به نظر میرسد پیامدهای ناشی از آن تأثیرات اقتصادی زیادی را به جای گذاشته تا چه اندازه در تزلزل موقعیت او در رقابتهای انتخاباتی مؤثر است؟
عملکرد ضعیف دولت امریکا حتی پیش از فراگیرشدن کرونا در این کشور قابل پیشبینی بود، چرا که بسیاری از کاستیها در مبارزه با این پاندمی عمدتاً ریشه «ساختاری» دارد. بهعنوان مثال، عدم هماهنگی دولتهای ایالتی و دولت فدرال؛ دولتستیزی و «دستورگریزی» بخش عمدهای از جامعه در برابر قوانین و دستورات قدرت مرکزی؛ گستردگی حاشیهنشینی و ناتوانی قشر بزرگی از مردم در اجرای دستورالعملهای بهداشتی؛ تخصیص ناعادلانه امکانات و هزینه بالای درمان؛ فقدان پوشش بیمه درمانی برای دهها میلیون شهروند... همگی از مشکلات ساختاری نظام سیاسی امریکاست که شکست در برابر کرونا را پیشبینیپذیر کرده بود. اما آنچه بروز کرونا را به زیان ترامپ و جمهوریخواهان تمام کرد این واقعیت است که آنها سالها - نه تنها مانع اصلاح این ساختار بودند بلکه - همچنان بر تداوم سیاستهای زیانبار و غیرمردمی گذشته خود در چارچوب همین ساختار اصرار میورزند. بهعنوان مثال، به جای ایجاد هماهنگی میان دولتهای ایالتی و فدرال در این شرایط بحرانی، ترامپ عملاً میان دولتهای ایالتی دموکرات و جمهوریخواه - حتی در تخصیص بودجه - تبعیض قائل میشود؛ بهجای تشویق مردم به اطاعت از مصوبات نهادهای علمی و دولتی در مورد کرونا، ترامپ همواره از رویکرد نامتعارف و توهمات توطئه گروههای افراطی، علمستیز، خرافاتی و «مرکزگریز» برای مقاصد انتخاباتی حمایت میکند؛ به جای اِعمال سیاستهای حمایتی به نفع سلامت مردم، ترامپ و جمهوریخواهان همچنان لجوجانه در تخریب نظام خدمات درمانی موسوم به «اوباماکر» سنگ تمام میگذارند! در واقع، بحران کرونا عملاً ساختار مورد حمایت آنها، فلسفه سیاسی آنها و سیاستهای تبعیضآمیزشان را زیر سؤال برده است؛ ضمن اینکه ناتوانی آنها در مدیریت اقتصاد در شرایط بحران را نیز آشکار کرده است.
در مقابل، ترامپ و دستگاه تبلیغاتیاش نیز تلاش میکنند هرگونه انتقاد به ساختار کنونی را به «رادیکالیسم چپ» (Radical left) نسبت دهند و اینگونه القا کنند که منتقدین او در واقع عناصر دلباخته به «سوسیالیسم» و وابسته به «چین کمونیست» هستند که هیچ ارادتی به مبانی هویتساز امریکا، فلسفه وجودی ایالات متحده و منافع کلان و بلندمدت آن ندارند! حال باید دید افکارعمومی از تجربه کرونا و جدال این دو رویکرد چه درسهایی خواهد گرفت و این درسها چه تأثیری بر انتخابات پیش رو خواهد گذاشت. شخصاً معتقدم شکست دولت ترامپ در مدیریت کرونا - بویژه با توجه به پافشاری ترامپ و جمهوریخواهان بر سیاستهای غلط گذشته و اینکه امریکا در میان کشورهای غربی بالاترین آمار تلفات را دارد - به سود جو بایدن تمام خواهد شد. آمارها و نظرسنجیها هم مؤید این ادعاست.
علاوه بر بحران کرونا وقوع جنجالها و اعتراضات علیهنژاد پرستی که اخیراً بهدنبال کشته شدن یک شهروند سیاه پوست از سوی پلیس امریکا روی داد، چه پیامدهایی برای دولت امریکا بهدنبال داشت؟
یکی از پیامدهای کشته شدن یک سیاهپوست توسط پلیس، شورشهای متعاقب و حمایت ضمنی و آشکار ترامپ از جریانهای نژادپرست، تقویت و احیای جنبشهایی مانند جنبش «زندگی سیاهپوستها ارزشمند است» (Black Lives Matter) و جریانهای مدنی مشابه بود که عزم راسخی در شکست ترامپ در انتخابات پیش رو پیدا کردهاند. کمترین نقش این جنبشهای اجتماعی نیز افزایش نرخ مشارکت اقشاری خواهد بود که پیش از این کمترین علاقه و انگیزهای به رأی دادن در انتخابات نداشتند. این اقشار میتوانند در جهتدهی به نتایج انتخابات در ایالتهای کلیدی - یا Swing states - نقش برجستهای ایفا کنند و چالشهای مهمی بر سر انتخاب مجدد ترامپ ایجاد کنند.
نخستین مناظره انتخاباتی ترامپ و جو بایدن به جای مباحثه به محملی برای مجادله سنگین دو طرف تبدیل شد. به نظر شما این مناظره برندهای داشت؟
بهطور کلی، سالهاست سطح مباحث و گفتمان سیاسی در امریکا بسیار تنزل پیدا کرده است. با تسلط ترامپ بر فضای سیاسی نیز این تنزل شیب تندتری یافته است. این مناظره هم در مجموع خالی از محتوا و بازتابی از همین افول مزمن و چند ساله بود. اما - اگر از محتوا بگذریم - معتقدم از نظر شکل و فُرم، این مناظره به نفع آقای بایدن تمام شد. دلیلاش هم این است که پیش از مناظره، ترامپ و دستگاه تبلیغاتی او موفق شده بودند این تصور را در افکارعمومی ایجاد کنند که «ترامپ در دوئل مناظراتی بشدت بایدن را شکست خواهد داد»! حتی بشدت اصرار داشتند که آقای بایدن بهدلیل کهولت و خستگی قابلیتهای ذهنی خود را از دست داده و صرفاً به کمک داروهای مخدر و نیروزا در انظار عمومی حاضر میشود! انتظار افکارعمومی - حتی در میان طرفداران بایدن - هم چیزی جز شکست مفتضحانه بایدن نبود و اغلب تحلیلگران «مناظرات» را نقطه قوت ترامپ میدانستند! اما جو بایدن در مناظره اول جور دیگری ظاهر شد و نه تنها مغلوب لجامگسیختگیهای ترامپ نشد، بلکه بعضاً با رویکردی تهاجمی و با بکارگیری الفاظ تند و نامتعارف، تفوق و تسلط خود را بر ترامپ به نمایش گذاشت. اگر در مناظرات بعدی هم بتواند - دستکم با همین کیفیت - حضور یابد، این «نقطه قوت» را هم از ترامپ سلب کرده و احتمال و شانس پیروزیاش را به طرز قابل ملاحظهای افزایش داده است. فعلاً آنچه در تحقیقات میدانی و نظرسنجیها مشهود است این است که ترامپ با اختلاف زیاد رأی طیف معتدل و میانهرو حزب جمهوریخواه، اقلیتها، زنها و جوانها را از دست داده است و فعلاً هسته حامیان او را غالباً «مردهای سفیدپوست میانسال کمتر از ۶۰ سال» تشکیل میدهد؛ ضمن اینکه اقشاری که پیش از این در انتخابات مشارکت بسیار پایینی داشتند (مانند سیاهپوستها و جوانان) این دور برای شکست ترامپ فعالانهتر در صحنه حضور خواهند یافت.
در حال حاضر نقاط قوت رئیسجمهوری امریکا که بتواند با اتکا به آنها به پیروزی در انتخابات امیدوار باشد، چیست؟ و اساساً آیا فرصتی باقی مانده که ترامپ با بهرهگیری از آن بتواند موقعیت خود را بهتر از قبل کند؟ منظورم مشخصاً درباره ایران و ناکامیهایی است که حاصل کرده است. لحن او علیه ایران این روزها تندتر از همیشه شده است.
ترامپ دو ویژگی دارد که میتواند در انتخابات به نفع او تمام شود؛ ویژگی اول او این است که او موفق شده - بعضاً با استفاده از توئیتر و شبکههای اجتماعی - رسانههای سنتی را «دور بزند» و ارتباطی بیواسطه با پایگاه اجتماعی خود برقرار کند. از این رو، هیچ محدودیتی در تحریف کارنامه خود، بزرگنمایی موفقیتهایش، تحریف حقایق و آمارها، انکار شکستها، تحریک عواطف و برانگیختن احساسات مردم، بسیج اقشار خاص و نیروهای افراطی خفته، عوامفریبی و یارکشیهای نامتعارف (از جمله یارکشیهای خیابانی) ندارد. در واقع، عملاً انحصار خبررسانی و تفسیر خبر را در دست خود گرفته و از اینرو براحتی به افکار و جهانبینی پایگاه اجتماعی خود جهت میدهد. ویژگی دوم ترامپ این است که او هیچ ابایی از استفاده از اختیارات و قدرت دولت فدرال برای مقاصد انتخاباتی و سیاسی و حتی شخصی خود ندارد. در سالهای گذشته، او با همین شیوه نه تنها مانع بسیاری از تحقیق و تفحصها علیه خود شده است، بلکه امروز نیز - با دوقطبیسازی میان «ایالتهای دموکرات و دولتهای جمهوریخواه» - عملاً با سوءاستفاده از قدرت و اختیارات دفتر ریاستجمهوری اجرای برخی سیاستها را منوط و موکول به انتخاب مجدد خود کرده است.
در حوزه سیاست خارجی هم ترامپ عملاً با استفاده از همین ویژگیها - یعنی برخورداری از رسانهای انحصاری و سوءاستفاده نامتعارف از اختیارات قوه مجریه - برای خود «دستاورد» کاذب درست کرده است! نمایش «عادیسازی روابط» و «پیمان صلح» میان امارات و بحرین و اسرائیل؛ یا تحمیل جابهجایی سفارت صربستان از تلآویو به «بیتالمقدس» - که ظاهراً بدون اطلاع رئیسجمهوری این کشور صورت گرفت - از جمله همین «دستاورد»های زوری و کاذبی است که او برای نمایشهای انتخاباتی با همین شیوهها بهنام خود ثبت کرده است. بعید نیست در هفتههای پیش رو نیز - با توسل به همین روشها - موفق شود مواضع «تاریخی» مشابهی از کشورهای دیگر نیز اخاذی کند تا کارنامه مثبتی در حوزه سیاست خارجه به نمایش بگذارد و در مناظرات ارائه دهد! بهعنوان مثال، بعید نیست در هفتههای آینده عمان نیز به جمع دولتهای عربی که به «عادیسازی» روابط با اسرائیل تن دادهاند بپیوندد و از اینرو «موفقیت تاریخی» کاذب دیگری بهنام ترامپ در آستانه انتخابات به ثبت برساند.
«جو بایدن» رقیب دموکرات ترامپ تاکنون در این مبارزه انتخاباتی چگونه ظاهر شده است؟ نقاط ضعف یا قوت او برای پیروزی در این صحنه چیست؟
نقطه قوت بایدن این است که وجههای کاملاً متضاد با وجهه ترامپ دارد. در امریکا نیز معمولاً - در صورت نارضایتی از دولت روی کار - نماد و تداعیکننده «تفاوت» و «تضاد» شانس پیروزی قابل ملاحظهای دارد! به عبارت دیگر، اگر شخصیت ترامپ افراطی و نامتعارف است، بایدن بهعنوان شخصیتی منطقی و مدبر خود را شناسانده است؛ اگر ترامپ شخصیتی لوده و فاسد است، بایدن بهعنوان فردی بالغ، محترم، درستکار و «شریف» ایفای نقش میکند؛ اگر ترامپ بیتجربه و ساختارشکن است، بایدن بهعنوان سیاستمداری کهنهکار، باتجربه و متعارف ظهور پیدا کرده است؛ اگر ترامپ نماد یک میلیاردر مغرور و بیگانه با درد و رنج مردم است، بایدن خود را شخصیتی «مردمی»، رنجدیده و برخاسته از قشر محروم معرفی کرده است؛ اگر ترامپ نژادپرست است و مدام بر شکافها و اختلافات داخلی دامن میزند، بایدن به مثابه شخصی ظاهر شده که قرار است وفاق و آشتی ملی برقرار کند و آرامش و ثبات را به کشور بازگرداند؛ اگر ترامپ علمستیز و خردگریز است، بایدن خود را فردی علمگرا و خردمند معرفی کرده است. ضمن اینکه اگر ترامپ در سطح بینالمللی شخصیتی منفور و تهدیدآمیز محسوب میشود، بایدن خود را عامل آشتی امریکا با متحدین و بازگرداندن کرامت و احترام به واشنگتن جا زده است. در واقع، معتقدم «تضاد با ترامپ» بارزترین نقطه قوت بایدن در انتخابات پیش رو است و او در ترسیم چنین وجهه و تصویری از خود موفقیت خوبی داشته است. نقاط ضعف او هم یکی تعلق ظاهری او به بافت کهنه و هسته فاسد حزب دموکرات است (که طرفدار چندانی میان اقشار مترقی و جوانان چپ متمایل به برنی سندرز ندارد)، سن بالا، کاریزمای پایین و ضعفاش در سخنوری و ارتباط عمومی است. ضمن اینکه حضور پنجدههای او در صحنه سیاسی امریکا او را عضوی از یک سیستم معیوب کرده است که چندان جذابیتی برایش باقی نمانده است!
از منظر نخبگان مرتبط با نهادهای تصمیم گیر، سیاست فشارحداکثری دولت امریکا درقبال ایران تا چه اندازه موفق بوده است؟
فشار حداکثری امریکا علیه ایران قابل انکار نیست اما آیا ذکر اینکه «ما لطمات سنگینی به اقتصاد ایران زدیم» برای افکار عمومی امریکا و نخبگان آن یک «موفقیت» در سیاست خارجه ترامپ محسوب میشود؟ پاسخ قطعاً منفی است! چرا که هدف اعلامی از این لطمات و آسیبها به اقتصاد ایران یکی توقف برنامه هستهای ایران بود که نه تنها محقق نشد بلکه شدت و سرعت بیشتری هم پیدا کرد؛ یکی توقف برنامه موشکی ایران بود که نه تنها به قوت خود باقی است بلکه به واسطه قطعنامه ۲۲۳۱ مشروعیت قانونی پیدا کرده است؛ یکی «تغییر رفتار ایران در منطقه» بود که آن هم به قوت خود باقی است واشنگتن و تلآویو و ریاض همچنان از آن گلایه دارند؛ یکی تمدید تحریمهای تسلیحاتی بود، که در آن هم موفقیتی حاصل نشد؛ یکی توقف حمایت ایران از «محور مقاومت» بود، که آن هم همچنان تداوم دارد؛ یکی ایجاد بیثباتی در داخل و وادار ساختن نظام سیاسی به پذیرش مذاکرات تحمیلی و شروط مشهور پومپئو بود که آن هم میسر نشد! در واقع، نه تنها هیچیک از این اهداف تحقق پیدا نکرد بلکه امریکا دچار انزوایی کمسابقه شد و شکستهای پی در پی و متعددی نیز در شورای امنیت و مجامع بینالمللی تجربه کرد! از نظر اعتبار هم، نه تنها دولت ترامپ که «ساختار حقوقی/سیاسی امریکا» در کلیت خود دچار چنان آسیبی شد که ترمیم آن برای دولت بعدی ایالات متحده کاری بسیار دشوار خواهد بود. حقیقت این است که امروز کمتر کسی در واشنگتن سیاست «فشار حداکثری» را سیاستی موفقیتآمیز میداند. اغلب کارشناسان هم از آسیبهای حیثیتی، حقوقی، سیاسی و حتی راهبردیِ چنین سیاستی به دولت امریکا انتقادات شدیدی دارند. قطعاً ترامپ قادر نخواهد بود سیاست و اقداماتاش علیه ایران را بهعنوان یک «موفقیت» یا «دستاورد» در کارنامه سیاست خارجی خود جا بزند.
در صورت پیروزی جوبایدن تا چه اندازه احتمال دارد که او به وعده خود برای بازگشت به برجام عمل کند؟ روند اجرای این توافق با پیروزی او چگونه پیش خواهد رفت؟
آقای بایدن از هماکنون اعلام کرده به برجام بازخواهد گشت و آن را سپس سکویی برای مذاکرات متعاقب قرار خواهد داد. برنامه رسمی ستاد مرکزی حزب دموکرات هم همین است، اما عدهای در واشنگتن در پی مسدود کردن راه بازگشت بایدن به برجام هستند و میکوشند هزینه سیاسی چنین اقدامی را چنان برای او بالا ببرند و موانع حقوقی آن را چنان برافراشته و پیچیده کنند که او از اتخاذ چنین تصمیمی منصرف شود.
ایران میتواند در وهله اول از بازگشت دولت بایدن به برجام استقبال کند؛ وقتی این کار صورت گرفت آن دسته از تعهدات فنی «بازگشتپذیر» خود را در حد ممکن مطابق برجام مجدداً به اجرا بگذارد.
اگر بایدن میگوید متحدین امریکا نگران برنامه موشکی ایران هستند، ایران میتواند بایدن را تشویق به سوق دادن متحدیناش به مذاکره مستقیم با ایران - احیاناً در چارچوب «طرح صلح هرمز» نماید؛ اگر میگوید نگران فعالیتهای نظامی ایران در منطقه است، میتواند توقف فروش سلاح به کشورهای خلیج فارس را در برابر چنین مطالبهای مطرح کند؛ اگر بحث از حضور ایران در عراق و سوریه مطرح میشود، ایران نیز میتواند شرط محاکمه و اجرای عدالت در مورد آمران و عاملان ترور سردار سلیمانی و خروج نیروهای مسئول از این دو کشور را مطرح کند؛ اگر بحث از تحدید برنامه هستهای و تمدید بندهای موسوم به «بند غروب» (Sunset provisions) میکند، ایران نیز میتواند در مقابل آن از شرط تحدید دائمی برنامه هستهای عربستان و خلع سلاح هستهای اسرائیل و اِعمال یک رژیم بازرسی سخت و دائم در مورد آن را مطرح کند؛ ضمن اینکه بحث دریافت خسارت بابت خروج دولت امریکا از برجام و تحمیل تحریمهای غیرقانونی و همچنین ارائه تضمینهای حقوقی و قانونی لازم برای عدم ترک مجدد برجام را نیز ابلاغ کند؛در هر حال، صرف بازگشت سریع امریکا به برجام هم التهاب بازار ارز و کالا را میخواباند، هم یک آرامش نسبی به فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور بازمیگردند و هم مجال تنفسی ایجاد میکند تا ایران با طمأنینه و تفکر گامهای بعدی را بردارد. معتقدم مانعتراشی بر سر بازگشت سریع بایدن به برجام تمام این امتیازات را میسوزاند، ضمن اینکه اجماع مجددی در سطح جهان علیه ایران شکل میدهد.
سؤال آخر آنکه همه نظرسنجیها تا الان حکایت از برتری «جو بایدن»از ترامپ دارد این در حالی است که چهار سال پیش هم نظرسنجیها از برتری کلینتون خبر میداد اما نتیجه دیگری حاصل شد تا چه اندازه میتوان به نتیجه این نظرسنجیها اکتفا کرد؟
نظرسنجیها در زمان رقابت ترامپ و کلینتون هم چندان اشتباه نبود؛ در آن زمان هم نظرسنجیها حکایت از پیشروی خانم کلینتون داشتند که در واقع هم او با اختلاف ۲٪ در سطح کشوری برنده آرای عمومی علیه ترامپ شد؛آنچه موجب شکست خانم کلینتون شد، شکست او - با اختلاف اندک - در چند ایالات چرخشی (Swing state) شد. اما امروز همین نظرسنجیها نشان میدهد بایدن با اختلافی فاحش از ترامپ جلو افتاده و حتی در ایالتهای کلیدی هم فعلاً پیش افتاده است؛ با توجه به فاصله او با ترامپ و نزدیکی انتخابات - اگر اتفاق غیرمترقبهای نیفتد - احتمال پیروزی بایدن را بالا میدانم.
برش
با این همه به نظر میرسد بین ایران و امریکا نوعی بیاعتمادی حاکم است. ناظر بر این موضوع تحولات بین دو کشور را چگونه باید ارزیابی کرد.
معتقدم ایران از نظر قدرت سختافزاری، از نظر قدرت نرم، مهارت در صحنه دیپلماسی، قدرت نفوذ، از نظر ظرفیت «روابط عمومی» و از نظر جایگاه بینالمللی به حدی از توان و قابلیت رسیده است که میتواند به مثابهٔ یک «قدرت بزرگ» با هر دولتی در جهان - از جمله دولت امریکا - بدون واهمه از «فریب خوردن» و «واگذاری منافع خود» بر سر میز مذاکره بنشیند و بعضاً حتی شرایط خود را به طرف مقابل تحمیل کند؛ در واقع، اگر میپذیریم که ایران یک قدرت تأثیرگذار جهانی شده است، لاجرم باید بپذیریم ایران نیز باید مانند یک قدرت جهانی بر سر حوزه نفوذ و حضور خود، توازن تسلیحاتی و دیگر مؤلفههای امنیت و قدرت با سایر مدعیان و رقبای استراتژیک به تفاهم برسد؛همانطور که روسیه و چین نیز - بهعنوان دو قدرت بزرگ جهانی - بر سر همین مؤلفهها مدام با امریکا و اروپا و دولتهای غربی به مذاکره مینشینند و بعضاً مبادرت به ایجاد تعادل و توازن میکنند. آنها میدانند که در غیر این صورت، باید با طرف مقابل به تقابل نظامی روی بیاورند - که با توجه به توان تخریبی طرفین - به نفع هیچیک از آنها نیست.
واکنش رئیس قوه قضائیه به اوباش گردانی
تعرض به متهم مجاز نیست
کامران علمدهی
خبرنگار
آخر هفته گذشته اغلب صفحات شبکههای اجتماعی پر بود از تصاویر و فیلمهای اشراری که از سوی پلیس دستگیر شده و در خیابانهای پایتخت و مقابل چشمان زن و مرد و کودک و سالمند به اصطلاح دور گردانده میشدند. پلیس و دستگاه قضایی هدف از چنین اقدامی را تنبیه مجرمان و عبرت گرفتن بینندگان و البته آرامش خاطر کسانی بیان میکنند که از سوی این افراد مورد خشونت و جرم واقع شدهاند اما بررسی واکنش مخاطبان نشان میدهد که این هدف چندان نیز به نتیجه نرسیده است.
گذشته از بحث قانونی بودن چنین مجازاتی، سؤال این است که آیا بواقع اشرار با چنین تنبیه نمایشی تغییر رفتار میدهند و پس از آزادی بهعنوان یک فرد مثبت در جامعه به روال عادی زندگی باز میگردند یا اینکه چنین اعمالی در زندگی او تأثیر بسزایی نداشته و فقط برای لحظاتی آن هم از سر ناچاری جملاتی را مبنی بر ابراز ندامت بیان میکند. به هرحال به اعتقاد بسیاری از روانشناسان تغییر رفتار مجرمان در یک یا دو جلسه تنبیهی آن هم نمایشی محقق نخواهد شد و نیازمند بازپروری و توانمندسازی افراد شرور است و بهطور قطع نمیتوان انتظار تغییرات محسوس را با چنین رفتاری داشت.
بیتردید مسئولان نیروی انتظامی خودشان بخوبی میدانند که مجرمان و اشرار سطح یک با گرداندن چند دقیقهای در ملأعام هیچگاه متنبه نمیشوند اما با این نمایش به نوعی میخواهند قدرت و اقتدار مجموعه پلیس را نشان دهند بهگونهای که افراد جامعه بدانند که پلیس با تمام توان در مقابل افراد شرور ایستادگی میکند و از طرفی هم با این کار آرامشی برای دل زخم خوردگان بیاورند.
اما نکته بعدی که قابل بحث و بررسی است موضوع قبح زدایی است. همانطوری که برای مجرم همیشه نخستین سرقت یا جنایت سخت و آزار دهنده است و شاید دچار عذاب وجدان شود اما وقتی جرم را مرتکب شد و قبحش ریخت دفعات بعدی براحتی دست به ارتکاب جرم میزند و ناخودآگاه تبدیل به یک سارق و قاتل سریالی میشود. برای اشراری که دورگردانده میشوند نیز شاید مرتبه نخست قدری آزاردهنده باشد اما در دفعات بعدی با از بین رفتن قبح عمل یک مجازات عادی تلقی میشود و پس از مدتی نیز بهعنوان یک تنبیه بیتأثیر مورد استفاده قرار میگیرد.
حفظ حقوق شهروندی در اولویت است
فخرالدین جعفرزاده- سرپرست اسبق دادسرای جنایی تهران و وکیل پایه یک دادگستری- دراین باره میگوید: ارتکاب جرم بویژه جرایم خشونت بار بیتردید امنیت جامعه را بر هم میزند. مجریان عدالت کیفری باید با این گونه جرایم بسرعت و قاطعیت برخورد کنند اما اجرای عدالت با اقدامی خلاف قانون محقق نمیشود. در روزهای اخیر دیده شده که پلیس متهمان را در خیابان میگرداند البته مسلم است که مأموران نیروی انتظامی بدون دستور قضایی چنین کاری انجام نمیدهند. اما اگر مقام قضایی چنین دستوری به ضابطان داده باشد بنده مجوزی در مقررات جزایی کشور ندیدم که این اجازه را داده باشد. آنچه از مقررات قانونی بر میآید بویژه ماده 7 قانون آیین دادرسی کیفری، احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب 1383 و احتراز از برخوردهای این چنینی است.
جعفرزاده میافزاید: گرداندن افراد خشن شاید با اهدافی چون نشان دادن اقتدار مراجع رسیدگی کننده از یک طرف و شکستن غرور و ابهت مرتکبان چنین جرایمی از طرف دیگر صورت گیرد اما بهنظر من اقدام سریع و بموقع مجریان عدالت و تعیین کیفر متناسب برای آنان از چنین رفتارهایی مؤثرتر خواهد بود. از سوی دیگر لازم است برای پیشگیری از اقدامات شریرانه چنین افرادی ضابطان حضور فعال و بموقع در مناطق جرم خیز داشته باشند تا مانع وقوع جرم شوند.
دورگردانی اشرار بازدارندگی ایجاد نمیکند
دکتر مجید صفاری نیا، رئیس انجمن روانشناسان اجتماعی ایران در این باره میگوید: روش گرداندن اشرار مصداق نظریه مدلسازی و یادگیری اجتماعی است. این نظریه به ما میگوید که در جامعه وقتی فردی کار خوبی انجام میدهد تشویق میشود و هرگاه شخصی کار مجرمانهای مرتکب میشود تنبیه میشود. این روش در کشور ما سابقه تاریخی دارد و بیشتر از آنکه برای اشرار مؤثر باشد برای سایرین میتواند درس عبرت باشد و اقتدار پلیس را نشان بدهد. اما در مجموع چنین تنبیه هایی نمیتواند برای اشرار و مجرمان سابقه دار که از نظر صفات و ویژگیها گرایش بسیاری به انجام اعمال مجرمانه دارند، بازدارندگی ایجاد کند. دقیقاً همانند فرد معتادی که به زور بخواهیم او را از مواد جدا کنیم ممکن است در لحظه و بهصورت موقتی به سمت مواد نرود اما پس از آزادی و احساس امنیت دوباره به سمت اعتیاد خواهد رفت.
وی در ادامه میافزاید: ما در کشورمان سازمانهای مختلفی از جمله سازمان اقدامات تأمینی، تربیتی، اصلاحی و... داریم اما هیچ کدام کار اصولی و حرفهای انجام نمیدهند که منجر به بازپروری افراد شود.
صفاری نیا در پاسخ به این سؤال که آیا حد تنبیهی مثل دورگرداندن میتواند در اشرار موجب هراس و بازدارندگی شود، خاطرنشان میکند: هراس در مجرمان نیاز به تنبیهی دارد که آنها با یادآوری آن احساس ناامنی کنند. ما تنبیه را جایز نمیدانیم اما اگر قرار باشد تنبیه فیزیکی بر افراد شرور اعمال شود قطعاً دورگردانی تنبیهی نیست که افراد شرور بهراسند. وقتی کودک بداند که نهایت تنبیه پدرش یک پشت دستی است هنگام انجام یک عمل خطا با خودش میگوید که اگر پدرم هم بفهمد در نهایت یک پشت دستی خواهم خورد. در مورد اشرار هم وضعیت بههمین صورت است. یعنی اگر اشرار بدانند که وقتی قرار است تنبیهی شوند که آسیب زیادی به آنها وارد میشود قطعاً با شنیدن کلمه دستگیری و بازداشت تن و بدن شان خواهد لرزید اما دورگردانی برایشان همانند همان پشت دستی است که بسیار پیش پاافتاده و سطحی است.
رئیس انجمن روانشناسان اجتماعی ایران در پایان گفت: البته ما باید در نظر داشته باشیم که علاوه بر آموزش افراد در دوران کودکی و سوق دادن به خویشتن داری، توجه به وضعیت اقتصادی جامعه هم داشته باشیم چراکه در جامعهای که وضعیت اقتصادی نابسامان شود، نباید شاهد کاهش جرم و شرارت باشیم و بهطور حتم جمعیت این افراد تکثر نیز خواهد یافت.
تعرض به متهم مجاز نیست
رئیس قوه قضائیه به دنبال پدیده اوباش گردانی اخیر تعرض به متهم ولو اوباش را جایز ندانسته و دستور برخورد با متخلفین را صادر کرد.
طبق اعلام مرکز رسانه قوه قضائیه، در ماجرای اوباش گردانی اخیر، آیتالله رئیسی ازهمان لحظات اولیه اطلاع از این ماجرا، به دادستان تهران دستور داده است در خصوص مصادیق تعدی از قانون و نقض حقوق شهروندی، با متخلفین اعم از بازپرس یا مأموران برخورد شود.
رئیس قوه قضائیه ضمن تأکید بر برخورد قاطع و بیامان با اراذل و اوباش، حکم به تشهیر را فقط در صلاحیت دادگاه و آن هم در چارچوب قوانین و مقررات میداند چراکه تعرض به متهم ولو اوباش بهطور قطع مجاز نیست.
خبرنگار
آخر هفته گذشته اغلب صفحات شبکههای اجتماعی پر بود از تصاویر و فیلمهای اشراری که از سوی پلیس دستگیر شده و در خیابانهای پایتخت و مقابل چشمان زن و مرد و کودک و سالمند به اصطلاح دور گردانده میشدند. پلیس و دستگاه قضایی هدف از چنین اقدامی را تنبیه مجرمان و عبرت گرفتن بینندگان و البته آرامش خاطر کسانی بیان میکنند که از سوی این افراد مورد خشونت و جرم واقع شدهاند اما بررسی واکنش مخاطبان نشان میدهد که این هدف چندان نیز به نتیجه نرسیده است.
گذشته از بحث قانونی بودن چنین مجازاتی، سؤال این است که آیا بواقع اشرار با چنین تنبیه نمایشی تغییر رفتار میدهند و پس از آزادی بهعنوان یک فرد مثبت در جامعه به روال عادی زندگی باز میگردند یا اینکه چنین اعمالی در زندگی او تأثیر بسزایی نداشته و فقط برای لحظاتی آن هم از سر ناچاری جملاتی را مبنی بر ابراز ندامت بیان میکند. به هرحال به اعتقاد بسیاری از روانشناسان تغییر رفتار مجرمان در یک یا دو جلسه تنبیهی آن هم نمایشی محقق نخواهد شد و نیازمند بازپروری و توانمندسازی افراد شرور است و بهطور قطع نمیتوان انتظار تغییرات محسوس را با چنین رفتاری داشت.
بیتردید مسئولان نیروی انتظامی خودشان بخوبی میدانند که مجرمان و اشرار سطح یک با گرداندن چند دقیقهای در ملأعام هیچگاه متنبه نمیشوند اما با این نمایش به نوعی میخواهند قدرت و اقتدار مجموعه پلیس را نشان دهند بهگونهای که افراد جامعه بدانند که پلیس با تمام توان در مقابل افراد شرور ایستادگی میکند و از طرفی هم با این کار آرامشی برای دل زخم خوردگان بیاورند.
اما نکته بعدی که قابل بحث و بررسی است موضوع قبح زدایی است. همانطوری که برای مجرم همیشه نخستین سرقت یا جنایت سخت و آزار دهنده است و شاید دچار عذاب وجدان شود اما وقتی جرم را مرتکب شد و قبحش ریخت دفعات بعدی براحتی دست به ارتکاب جرم میزند و ناخودآگاه تبدیل به یک سارق و قاتل سریالی میشود. برای اشراری که دورگردانده میشوند نیز شاید مرتبه نخست قدری آزاردهنده باشد اما در دفعات بعدی با از بین رفتن قبح عمل یک مجازات عادی تلقی میشود و پس از مدتی نیز بهعنوان یک تنبیه بیتأثیر مورد استفاده قرار میگیرد.
حفظ حقوق شهروندی در اولویت است
فخرالدین جعفرزاده- سرپرست اسبق دادسرای جنایی تهران و وکیل پایه یک دادگستری- دراین باره میگوید: ارتکاب جرم بویژه جرایم خشونت بار بیتردید امنیت جامعه را بر هم میزند. مجریان عدالت کیفری باید با این گونه جرایم بسرعت و قاطعیت برخورد کنند اما اجرای عدالت با اقدامی خلاف قانون محقق نمیشود. در روزهای اخیر دیده شده که پلیس متهمان را در خیابان میگرداند البته مسلم است که مأموران نیروی انتظامی بدون دستور قضایی چنین کاری انجام نمیدهند. اما اگر مقام قضایی چنین دستوری به ضابطان داده باشد بنده مجوزی در مقررات جزایی کشور ندیدم که این اجازه را داده باشد. آنچه از مقررات قانونی بر میآید بویژه ماده 7 قانون آیین دادرسی کیفری، احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب 1383 و احتراز از برخوردهای این چنینی است.
جعفرزاده میافزاید: گرداندن افراد خشن شاید با اهدافی چون نشان دادن اقتدار مراجع رسیدگی کننده از یک طرف و شکستن غرور و ابهت مرتکبان چنین جرایمی از طرف دیگر صورت گیرد اما بهنظر من اقدام سریع و بموقع مجریان عدالت و تعیین کیفر متناسب برای آنان از چنین رفتارهایی مؤثرتر خواهد بود. از سوی دیگر لازم است برای پیشگیری از اقدامات شریرانه چنین افرادی ضابطان حضور فعال و بموقع در مناطق جرم خیز داشته باشند تا مانع وقوع جرم شوند.
دورگردانی اشرار بازدارندگی ایجاد نمیکند
دکتر مجید صفاری نیا، رئیس انجمن روانشناسان اجتماعی ایران در این باره میگوید: روش گرداندن اشرار مصداق نظریه مدلسازی و یادگیری اجتماعی است. این نظریه به ما میگوید که در جامعه وقتی فردی کار خوبی انجام میدهد تشویق میشود و هرگاه شخصی کار مجرمانهای مرتکب میشود تنبیه میشود. این روش در کشور ما سابقه تاریخی دارد و بیشتر از آنکه برای اشرار مؤثر باشد برای سایرین میتواند درس عبرت باشد و اقتدار پلیس را نشان بدهد. اما در مجموع چنین تنبیه هایی نمیتواند برای اشرار و مجرمان سابقه دار که از نظر صفات و ویژگیها گرایش بسیاری به انجام اعمال مجرمانه دارند، بازدارندگی ایجاد کند. دقیقاً همانند فرد معتادی که به زور بخواهیم او را از مواد جدا کنیم ممکن است در لحظه و بهصورت موقتی به سمت مواد نرود اما پس از آزادی و احساس امنیت دوباره به سمت اعتیاد خواهد رفت.
وی در ادامه میافزاید: ما در کشورمان سازمانهای مختلفی از جمله سازمان اقدامات تأمینی، تربیتی، اصلاحی و... داریم اما هیچ کدام کار اصولی و حرفهای انجام نمیدهند که منجر به بازپروری افراد شود.
صفاری نیا در پاسخ به این سؤال که آیا حد تنبیهی مثل دورگرداندن میتواند در اشرار موجب هراس و بازدارندگی شود، خاطرنشان میکند: هراس در مجرمان نیاز به تنبیهی دارد که آنها با یادآوری آن احساس ناامنی کنند. ما تنبیه را جایز نمیدانیم اما اگر قرار باشد تنبیه فیزیکی بر افراد شرور اعمال شود قطعاً دورگردانی تنبیهی نیست که افراد شرور بهراسند. وقتی کودک بداند که نهایت تنبیه پدرش یک پشت دستی است هنگام انجام یک عمل خطا با خودش میگوید که اگر پدرم هم بفهمد در نهایت یک پشت دستی خواهم خورد. در مورد اشرار هم وضعیت بههمین صورت است. یعنی اگر اشرار بدانند که وقتی قرار است تنبیهی شوند که آسیب زیادی به آنها وارد میشود قطعاً با شنیدن کلمه دستگیری و بازداشت تن و بدن شان خواهد لرزید اما دورگردانی برایشان همانند همان پشت دستی است که بسیار پیش پاافتاده و سطحی است.
رئیس انجمن روانشناسان اجتماعی ایران در پایان گفت: البته ما باید در نظر داشته باشیم که علاوه بر آموزش افراد در دوران کودکی و سوق دادن به خویشتن داری، توجه به وضعیت اقتصادی جامعه هم داشته باشیم چراکه در جامعهای که وضعیت اقتصادی نابسامان شود، نباید شاهد کاهش جرم و شرارت باشیم و بهطور حتم جمعیت این افراد تکثر نیز خواهد یافت.
تعرض به متهم مجاز نیست
رئیس قوه قضائیه به دنبال پدیده اوباش گردانی اخیر تعرض به متهم ولو اوباش را جایز ندانسته و دستور برخورد با متخلفین را صادر کرد.
طبق اعلام مرکز رسانه قوه قضائیه، در ماجرای اوباش گردانی اخیر، آیتالله رئیسی ازهمان لحظات اولیه اطلاع از این ماجرا، به دادستان تهران دستور داده است در خصوص مصادیق تعدی از قانون و نقض حقوق شهروندی، با متخلفین اعم از بازپرس یا مأموران برخورد شود.
رئیس قوه قضائیه ضمن تأکید بر برخورد قاطع و بیامان با اراذل و اوباش، حکم به تشهیر را فقط در صلاحیت دادگاه و آن هم در چارچوب قوانین و مقررات میداند چراکه تعرض به متهم ولو اوباش بهطور قطع مجاز نیست.
گزارش صندوق بین المللی پول از اقتصاد پس از کرونا
اقتصاد اندکی بهبود می یابد
گروه اقتصادی / صندوق بینالمللی پول روز گذشته آخرین گزارش خود از برآورد اقتصاد جهانی پس از شیوع کووید 19 را منتشر کرد. براساس گزارش صندوق، رشد اقتصاد جهانی در سال 2020 به منفی 4.4 درصد خواهد رسید که اندکی نسبت به برآورد پیشین بهبود پیدا کرده است. با اینحال این صندوق امیدوار است که در سال آینده میلادی رشد اقتصادجهانی بهبود یابد و به 5.2 درصد برسد که اندکی از برآورد پیشین خود کمتر است. همچنین بنا بر گزارش این صندوق رشد اقتصادی ایران در سالجاری به منفی 5 درصد و در سال آینده به مثبت 3.2 درصد خواهد رسید. این صندوق نرخ تورم ایران در سالجاری و سال آینده را 30 درصد و نرخ بیکاری را حدود 12 درصد برآورد کرده است که نسبت به برآورد قبلی صندوق اندکی بهبود پیدا کرده است. اما این صندوق برآوردهای تازهای را هم درباره کرونا انجام داده است. این گزارش با استناد به سازمان بینالمللی کار اعلام کرده است که به علت بروز کرونا در سالجاری میلادی نزدیک به 400 میلیون شغل تمام وقت از دست رفته که حدود 155 میلیون شغل تمام وقت آن در سه ماهه اول سالجاری میلادی بوده است.این صندوق بیشترین آسیب شغلی کرونا را مربوط به زنان میداند. در خصوص تجارت جهانی، گزارش صندوق حاکی است که در سالجاری میلادی رشد تجارت جهانی به دلیل کرونا منفی 10.4 درصد بوده اما در سال آینده بهبود مییابد و به بیش از 8درصد میرسد که 3 دهم درصد بیشتر از برآورد قبلی این صندوق است.
مأموریت تازه سپاه به روایت سردار سلامی
ظرفیتهای درمانی سپاه در خدمت بیماران کرونایی
پس از دستور اخیر فرماندهی معظم کل قوا به رئیس ستادکل نیروهای مسلح مبنی بر دراختیار قرار دادن ظرفیت حداکثری مراکز درمانی نیروهای مسلح به بیماران مبتلا به کرونا؛ سرلشکر حسین سلامی تأکید کرد که سپاه تمام ظرفیت درمانی خود را برای خدمترسانی به بیماران کرونایی به میدان میآورد. به گزارش تسنیم، سرلشکر سلامی در جلسه گزارشگیری از اقدامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از دستور اخیر مقام معظم رهبری در حاشیه ارتباط زنده ویدئویی با فرماندهان نیروها، سازمان بسیج مستضعفین، سپاههای استانی و فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله(عج) گفت: براساس تدبیر و دستور مبارک مقام معظم رهبری متعهد هستیم که تمامی ظرفیتها و امکانات درمانی سپاه اعم از بیمارستانهای ثابت و سیار، امکانات تولید و توزیع ماسک و بستههای بهداشتی و مشارکت در غربالگری و کمک بسیج جامعه پزشکی به کادر ایثارگر و فداکار درمانی را به میدان آوریم. او گفت: در کنار این اقدامات کمکهای مؤمنانه و توزیع بستههای معیشتی با هدف کاهش مشکلات مردمی که از کرونا و یا غیرکرونا دچار رنج معیشتی هستند، بهطور مداوم انجام میپذیرد. سردار محمدرضا یزدی فرمانده سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ هم دراین جلسه گفت: از ابتدای شیوع کرونا تاکنون ۵۰ میلیون ماسک و ۹۰۰ هزار سبد کالا توزیع شده است. وی افزود: قرار است دو میلیون ماسک هم در بستههای چهارتایی به قیمت هر بسته دو هزار تومان در ایستگاههای مترو بویژه ایستگاههای جنوب شهر توزیع شود. فرمانده سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) به فعالیت بسیج طلاب در امور غسل و کفن فوتشدگان کرونایی و همچنین پذیرش معتادان متجاهر مبتلا به کرونا اشاره کرد و گفت: این افراد را ۱۴ روز بستری میکنیم و تحت درمان قرار میدهیم و بعد از آن به مراکز دیگر ارجاع داده میشوند. سردار دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه هم گفت: ما بیمارستان صحرایی در شیراز آماده و به چالوس ارسال کردیم که استعداد ۷۴ تخت بستری دارد و میتواند تا ۱۲۰ تخت افزایش پیدا کند و تا ۳۳ روز در آنجا استقرار خواهد داشت. وی افزود: دومین بیمارستان صحرایی ما در برازجان استان بوشهر است که استعداد ۴۰ تخت را دارد و ۵۰ روز مستقر خواهد بود؛ سومین بیمارستان هم در بوشهر است که استعداد ۴۰۰ تخت دارد و ۶۲ روز مستقر خواهد بود؛ همچنین بیمارستان صحرایی صاحبالزمان(عج) در بندرعباس هم آماده ارائه خدمت است.فرمانده نیروی دریایی سپاه خاطرنشان کرد: ما از آغاز شیوع بیماری کرونا تاکنون ۳۹ هزار بسته معیشتی در قالب کمک مؤمنانه به محرومترین نقاط استانها ارسال کردهایم.
وزارت دفاع در خدمت بیماران کرونایی
دیروز همچنین رئیس بیمارستان فوق تخصصی شهید چمران وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از افزایش ۱۵۰ تخت ویژه بیماران کرونایی در بیمارستان شهید چمران خبر داد. به گزارش ایرنا، سید محمد خراسانی در حاشیه رونمایی از نخستین دستگاه سونوگرافی بومی کشور ساخت متخصصان صنعت دفاعی که با حضور سرتیپ قاسم تقیزاده جانشین وزیر دفاع انجام شد، اظهار داشت: وزارت دفاع از همان بدو شیوع ویروس کرونا در کشور همپای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور در کنار سایر نیروهای مسلح، از سرریز دانش دفاعی خود جهت طراحی و تولید کیتهای تشخیص کرونا، انواع ماسکهای فیلتردار و یونی، مواد ضد عفونی و... استفاده کرد و توانست تمام وسایل و ابزار بهداشتی و درمانی مبارزه با ویروس کرونا را به تولید انبوه برساند. خراسانی تأکید کرد: ۲ سوله ورزشی با ظرفیت ۴۰۰ تخت ویژه کرونا نیز برای شرایط بحرانی به ظرفیت بیمارستان افزوده شد و ان شاءالله تا ماه آینده نیز ۷۰ تخت دیگر آماده بهرهبرداری خواهد بود.
وزارت دفاع در خدمت بیماران کرونایی
دیروز همچنین رئیس بیمارستان فوق تخصصی شهید چمران وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از افزایش ۱۵۰ تخت ویژه بیماران کرونایی در بیمارستان شهید چمران خبر داد. به گزارش ایرنا، سید محمد خراسانی در حاشیه رونمایی از نخستین دستگاه سونوگرافی بومی کشور ساخت متخصصان صنعت دفاعی که با حضور سرتیپ قاسم تقیزاده جانشین وزیر دفاع انجام شد، اظهار داشت: وزارت دفاع از همان بدو شیوع ویروس کرونا در کشور همپای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور در کنار سایر نیروهای مسلح، از سرریز دانش دفاعی خود جهت طراحی و تولید کیتهای تشخیص کرونا، انواع ماسکهای فیلتردار و یونی، مواد ضد عفونی و... استفاده کرد و توانست تمام وسایل و ابزار بهداشتی و درمانی مبارزه با ویروس کرونا را به تولید انبوه برساند. خراسانی تأکید کرد: ۲ سوله ورزشی با ظرفیت ۴۰۰ تخت ویژه کرونا نیز برای شرایط بحرانی به ظرفیت بیمارستان افزوده شد و ان شاءالله تا ماه آینده نیز ۷۰ تخت دیگر آماده بهرهبرداری خواهد بود.
رئیس جمهوری در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت:
عرضه سهام شرکتهای دولتی ادامه یابد
گروه اقتصادی | جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت دیروز سهشنبه برگزار شد. در این جلسه رئیس کل بانک مرکزی از تلاشهای انجام شده برای استفاده از منابع ارزی در خارج از کشور، گزارشی ارائه کرد و با تشریح توافقات خود با مسئولین عراق در سفر به این کشور، از تلاشهای گستردهتر برای استفاده از منابع ارزی در سایر کشورها و گشایشهای مفیدی که در این خصوص صورت گرفته، خبر داد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی، رئیس جمهوری پس از گزارش رئیس کل بانک مرکزی، با تأکید بر لزوم پیگیری جدی برای دسترسی و استفاده از منابع ارزی مسدود شده کشورمان در خارج از کشور گفت: هر چند تحریمهای امریکا شرایط سختی برای تعاملات اقتصادی کشور ایجاد کرده است، اما با تلاشهای انجام شده، استفاده از این منابع در حال افزایش است و تخصیص منابع به مصارف کالاهای اساسی و نیازهای تولیدی کشور استمرار خواهد یافت. در این جلسه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نیز از سفر خود به چین و دیدار و توافقات با مقامات این کشور در حوزه تبادلات مالی و پولی و روابط دو کشور در حوزه حمل و نقل دریایی گزارشی ارائه کرد.
پیوند اقتصاد و دیپلماسی
رئیس جمهوری پس از این گزارش، با بیان اینکه توسعه اقتصادی همه کشورها به صورت ملموس با دیپلماسی اقتصادی گره خورده است، تصریح کرد: باید در این مقطع با تقویت اولویتهای ارتباطی خود، با چین، کشورهای منطقه اوراسیا و همسایگان، در حوزههای مختلف از انرژی تا فناوری، برای توسعه روابط اقتصادی برنامهریزی ویژهای انجام دهیم. روحانی با اشاره به اینکه دولت به دنبال تسریع در پیگیری اجرای توافقات با کشورهای منطقه است، خاطرنشان کرد: در این زمینه فعال شدن کمیسیونهای مشترک اقتصادی با کشورهای هدف ضروری است و در اهداف اقتصادی تجارت با شرق و همسایگان، توجه به سیاست صادرات محور بودن باید در اولویت قرار گیرد. رئیس جمهوری همچنین گسترش همکاری با اتحادیه اوراسیا را از نظر اقتصادی قدم بسیار مهمی دانست و گفت: ایران علاوه بر ظرفیت تولید و تأمین واردات برخی از این کشورها، با توجه به قرار گرفتن در بهترین موقعیت ترانزیتی، میتواند مسیری مناسب برای ترانزیت کالاهای کشورهای عضو این اتحادیه باشد. رئیس جمهوری در بخش دیگری از سخنان خود تأکید بر واگذاری سهام دستگاههای دولتی را نشان از عزم راسخ دولت برای بهینهسازی روند خصوصیسازی در کشور برشمرد و اطمینان داد که برنامه عرضه سهام شرکتهای دولتی در بازار سرمایه بدون تردید ادامه خواهد یافت. روحانی اظهار داشت: برنامه عرضه سهام شرکتهای دولتی در بازار سرمایه در راستای چابکسازی، اجرای سیاستهای کلی اصل 44 و حمایت از بازار سرمایه بویژه هدایت نقدینگی به سوی اشتغال مولد و در مجموع مردم محور کردن اقتصاد، شفاف سازی فعالیتهای اقتصادی و زدودن فساد از بدنه اقتصاد انجام میگیرد. رئیس جمهوری در عین حال تأکید کرد که رونق، پویایی و فسادزدایی جدی از اقتصاد کشور و ایجاد فرصت برابر برای آحاد مردم از طریق تداوم عرضه سهام بنگاههای بزرگ و متوسط باید با یک طرح دقیق انجام گیرد که دولت چنین طرحی را تهیه کرده و با دقت و جدیت در حال اجرای آن است.او از مصادیق عینی این برنامه را عرضه سهام شرکتهای بزرگ پتروشیمی، پالایشی، فلزی، بانکی، بیمهای، خودرویی و زیرمجموعههای آنها برشمرد که از طریق عرضه مستقیم و صندوقهای مالی قابل معامله (ای تی اف) و سایر روشها تحقق پیدا کرده و این روند ادامه دارد. پس از گزارش وزیر راه و شهرسازی از پرداخت تسهیلات کرونایی به شرکتهای حمل و نقل هوایی و ریلی، رئیس جمهوری برای رفع موانع و تسریع و تسهیل در پرداخت مالی و تسهیلات در نظر گرفته و مصوب ستاد ملی مقابله با کرونا دستورات لازم را صادر کرد.
تحریک تقاضا نیاز ضروری بخش تولید
همچنین اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری صبح دیروز در جلسه کارگروه رفع موانع جهش تولید تحریک تقاضا در بازار را از نیازهای ضروری بخش تولید برشمرد و گفت: باید با اتخاذ تدابیر و راهکارهایی نظیر اعطای تسهیلات خرید به مصرف کنندگان، زمینه تحریک تقاضا در بازار و به تبع آن رونق واحدهای تولیدی را فراهم کنیم. معاون اول رئیس جمهوری همچنین با تأکید بر نقش مهم وزارت امور اقتصادی و دارایی در تحقق جهش تولید، از این دستگاه اجرایی خواست با برنامهریزی دقیق، ضمن حفظ درآمدهای دولت، نقش مؤثرتری در تأمین مالی بخش تولید ایفا کند. وی همچنین تأمین منابع ارزی مورد نیاز بخش تولید را یکی از ضرورتهای تحقق جهش تولید دانست و افزود: بانک مرکزی بر موضوع تأمین منابع ارزی مورد نیاز بخش تولید تمرکز جدی داشته باشد و راهکارهایی برای تأمین ارز مورد نیاز مواد اولیه بخش تولید تدوین کند. به گزارش پایگاه معاون اول ریاست جمهوری، جهانگیری با اشاره به درخواست وزارت صنعت، معدن و تجارت مبنی بر تخصیص اولویتدار بخشی از منابع بانکی به اولویتهای بخش صنعت و معدن افزود: اختصاص تسهیلات و منابع بانکی به بخشهای پیشران و اولویت دار میتواند منجر به ایجاد تحرک در سایر رشتههای صنعتی شود. البته واحدهای تولیدی که با اولویت از این تسهیلات بهرهمند میشوند باید متعهد به افزایش تولید باشند و نظام بانکی گزارش عملکرد مبلغ 50 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی را که به اینگونه واحدهای تولیدی اختصاص مییابد ارائه دهد. در این جلسه که وزرای صنعت، معدن و تجارت، جهاد کشاورزی، امور اقتصادی و دارایی، رئیس اتاق بازرگانی و نمایندگان عضو کارگروه از قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشتند، پیشنهاداتی برای تأمین منابع ریالی بخش تولید از سوی دبیرخانه کارگروه رفع موانع جهش تولید مطرح شد. افزایش سقف اعتباری بنگاههای تولیدی برای تأمین سرمایه در گردش مورد نیاز، افزایش سقف تسهیلات و تعهدات پرداختی برای ذینفع واحد توسط بانکها و هدایت و تخصیص منابع بانکی به بخشهای پیشران و اولویتهای بخش صنعت و معدن از جمله موضوعاتی بود که در این جلسه مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
اختصاص 500 هزار میلیارد ریال به وزارت صمت
در این جلسه پس از بحث و بررسی پیشنهادات مطرح شده، مقرر شد شورای پول و اعتبار افزایش سقف اعتباری بنگاههای تولیدی برای تأمین سرمایه در گردش مورد نیاز به میزان 90 درصد فروش سال گذشته آنها اختصاص دهد. همچنین مقرر شد سقف تسهیلات و تعهدات پرداختی برای ذینفع واحد توسط بانکهایی که طبق مصوبه شورای پول و اعتبار سقف مذکور برای آنها 3 درصد سرمایه ثبتی تعیین شده بود به 6 درصد پس از تصویب در شورای پول و اعتبار تغییر یابد. همچنین در راستای هدایت و تخصیص منابع بانکی به اولویتهای بخش صنعت و معدن، مقرر شد بانک مرکزی نسبت به اختصاص 500 هزار میلیارد ریال به این بخش و تعیین سهمیه هر یک از بانکها جهت پرداخت تسهیلات از طریق فرآیند سامانه وزارت صنعت، معدن و تجارت به برنامههای تحقق جهش تولید اقدام و ابلاغ نماید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سلام ایران
-
سینما بدون این صدا عالمی ندارد
-
رشد صادراتی چگونه محقق میشود
-
کاهش جریمه با توزیع رایگان ماسک
-
«کلینیک سوگ» سنگ صبوری برای دل سوگوار
-
فهرست بلند بالای خلیج فارس برای ثبت در یونسکو
-
فعالیت 9 بندر خصوصی برای افزایش تجارت در زمان تحریم
-
زیان 20 هزار میلیارد تومانی کرونا و تحریم به بیمه
-
فشارعلیه ایران دستاورد انتخاباتی برای ترامپ ندارد
-
واکنش رئیس قوه قضائیه به اوباش گردانی
-
اقتصاد اندکی بهبود می یابد
-
مأموریت تازه سپاه به روایت سردار سلامی
-
عرضه سهام شرکتهای دولتی ادامه یابد
-
# من - ماسک - میزنم
اخبارایران آنلاین